167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • مادحي ام گاه سخن بي نظير
    در طلب نام نه در بند نان
  • او در چه آب بد ز اخوت
    من در چه آتشم ز اخوان
  • پندار همان عهد است از ديده فکرت بين
    در سلسله درگه، در کوکبه ميدان
  • نيست جهانم بکار بي در ميمون تو
    ور بودم في المثل عمر در او جاودان
  • خرمي در جوهر عالم نخواهي يافتن
    مردمي در گوهر آدم نخواهي يافتن
  • روي در ديوار عزلت کن، در هم دم مزن
    کاندرين غم خانه کس همدم نخواهي يافتن
  • يوسفي آورده اي در بن زندان و پس
    قفل زر افکنده اي بر در زندان او
  • ابجد سودا بشوي بر در خاقاني آي
    سوره سر در نويس هم به دبستان او
  • دل به در کبرياست شحنه کارش که او
    خاک در مصطفاست نايب حسان او
  • در سياهي سنگ کعبه روشنائي بين چنانک
    نور معني در سياهي حرف قرآن آمده
  • گر در دم نهنگ درآيي نفس مزن
    ور در دل محيط درافتي کران مخواه
  • در ساحت جهان ز جهان ياوري مجوي
    در آب غرقه گرد و ز ماهي امان مخواه
  • سرمست عشق سرکشي، خاکستري در آتشي
    در ششدر عذرا وشي، صد خصل عذرا ريخته
  • تيغ تو عذراي يمن، در حله چينيش تن
    چون خرده در عدن، بر تخت مينا ريخته
  • منقل مربع کعبه سان، آشفته در وي روميان
    لبيک گويان در ميان، تن محرم آسا داشته
  • يک دو روز اين سگ دلان انگيخته در شيرلان
    شورشي کارژنگ در مازندران انگيخته
  • سهم شاه انگيخته امروز در دربند روس
    شورشي کان سگ دلان در شيرلان انگيخته
  • گيتي ز گرد لشکرش طاوس بسته زيورش
    در شرق رنگين شهپرش، در غرب منقار آمده
  • چون طرب در دل و دل در ملکوت
    ره به پنهان شوم انشاء الله
  • اي در عجم سلاله اصل کيان شده
    وي در عرب زبيده اهل زمان شده
  • نعمانت در عرب چو نجاشي است در حبش
    مولي صفت نموده و لالا زبان شده
  • جد تو نيز شاه فريبرز رفته هم
    ديده در ملک شه و در اصفهان شده
  • تاريخ گشته رفتن مهد تو در عرب
    چون در عجم کرامت تو داستان شده
  • چون کليد سخنم در غلق کام شکست
    بر در بسته اميد چه پائيد همه
  • الوداع اي دلتان سوخته روز فراق
    در شب خوف نه در صبح رجائيد همه