نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.13 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
نشايد چنين خيره روي تباه
که بد نامي آرد
در
ايوان شاه
ز فرمانبرانم کسي گوش داشت
که آغوش رومي
در
آغوش داشت
که پرورده کشتن نه مردي بود
ستم
در
پي داد، سردي بود
از او تا هنرها يقينت نشد
در
ايوان شاهي قرينت نشد
ملک
در
دل اين راز پوشيده داشت
که قول حکيمان نيوشيده داشت
چو سلطان فضيلت نهد بر ويم
نداني که دشمن بود
در
پيم؟
مرا تا قيامت نگيرد بدوست
چو بيند که
در
عز من ذل اوست
ندانم کجا ديده ام
در
کتاب
که ابليس را ديد شخصي به خواب
تو کاين روي داري به حسن قمر
چرا
در
جهاني به زشتي سمر؟
چرا نقش بندت
در
ايوان شاه
دژم روي کرده ست و زشت و تباه؟
که اي نيکبخت اين نه شکل من است
وليکن قلم
در
کف دشمن است
وليکن نينديشم از خشم شاه
دلاور بود
در
سخن، بي گناه
در
اين نکته اي هست اگر بشنوي
که حکمت روان باد و دولت قوي
در
اين غايتم رشت بايد کفن
که مويم چو پنبه است و دوکم بدن
مرا همچنين جعد شبرنگ بود
قبا
در
بر از فربهي تنگ بود
دو رسته درم
در
دهن داشت جاي
چو ديواري از خشت سيمين بپاي
در
اينان بحسرت چرا ننگرم؟
که عمر تلف کرده ياد آورم
چو دانشور اين
در
معني بسفت
بگفت اين کز اين به محال است گفت
در
ارکان دولت نگه کرد شاه
کز اين خوبتر لفظ و معني مخواه
از آنان نبينم
در
اين عهد کس
وگر هست بوبکر سعدست و بس
طمع بود
در
بخت نيک اخترم
که بال هماي افگند بر سرم
خرد گفت دولت نبخشد هماي
گر اقبال خواهي
در
اين سايه آي
که مسکين
در
اقليم غربت بمرد
متاعي کز او ماند ظالم ببرد
چو همچون زنان حله
در
تن کنم
بمردي کجا دفع دشمن کنم؟
مخالف خرش برد و سلطان خراج
چه اقبال ماند
در
آن تخت و تاج؟
صفحه قبل
1
...
2257
2258
2259
2260
2261
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن