نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
شنيدم که خسرو به شيرويه گفت
در
آن دم که چشمش زديدن بخفت
برآن باش تا هرچه نيت کني
نظر
در
صلاح رعيت کني
بد انديش تست آن و خونخوار خلق
که نفع تو جويد
در
آزار خلق
شهنشه که بازارگان را بخست
در
خير بر شهر و لشکر ببست
ز بيگانه پرهيز کردن نکوست
که دشمن توان بود
در
زي دوست
شنيدم که شاپور دم
در
کشيد
چو خسرو به رسمش قلم درکشيد
تو گر خشم بروي نگيري رواست
که خود خوي بد دشمنش
در
قفاست
ور او نيز
در
ساخت با خاطرش
ز مشرف عمل بر کن و ناظرش
چو دزدان زهم باک دارند و بيم
رود
در
ميان کارواني سليم
درشتي و نرمي بهم
در
به است
چو رگ زن که جراح و مرهم نه است
چو خشم آيدت بر گناه کسي
تأمل کنش
در
عقوبت بسي
عرب ديده و ترک و تاجيک و روم
ز هر جنس
در
نفس پاکش علوم
دو صد رقعه بالاي هم دوخته
ز حراق و او
در
ميان سوخته
به شهري درآمد ز دريا کنار
بزرگي
در
آن ناحيت شهريار
ملک با دل خويش
در
گفت و گو
که دست وزارت سپارد بدو
چو يوسف کسي
در
صلاح و تميز
به يک سال بايد که گردد عزيز
در
آورد ملکي به زير قلم
کز او بر وجودي نيامد الم
نديد آن خردمند را رخنه اي
که
در
وي تواند زدن طعنه اي
امين و بد انديش طشتند و مور
نشايد
در
او رخنه کردن بزور
دو صورت که گفتي يکي نيست بيش
نموده
در
آيينه همتاي خويش
در
او هم اثر کرد ميل بشر
نه ميلي چو کوتاه بينان به شر
از آسايش آنگه خبر داشتي
که
در
روي ايشان نظر داشتي
چو خواهي که قدرت بماند بلند
دل، اي خواجه،
در
ساده رويان مبند
وگر خود نباشد غرض
در
ميان
حذر کن که دارد به هيبت زيان
که اين را ندانم چه خوانند و کيست!
نخواهد بسامان
در
اين ملک زيست
صفحه قبل
1
...
2256
2257
2258
2259
2260
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن