نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
مواعظ سعدي
وگر گويند آن جاه و محل بين
تو پاي روستايي
در
وحل بين
فقير از بهر نان بر
در
دعاخوان
تو مي تندي که مرغم نيست بر خوان
کعارف باد بکاند از جمه نو
اگور جدمنت کش
در
به از تو
مرو با ژنده پوشان شام و شبگير
چو رفتي
در
بغل نه دست تدبير
چه خوش گفت آن پسر با يار طناز
تو
در
ني بسته اي آتش مينداز
چه باشد گر ز رحمت پارسايي
کند
در
کار درويشي دعايي
بوستان سعدي
عزيزي که هر کز درش سر بتافت
به هر
در
که شد هيچ عزت نيافت
وگر خشم گيرد به کردار زشت
چو بازآمدي ماجرا
در
نوشت
دو کونش يکي قطره
در
بحر علم
گنه بيند و پرده پوشد بحلم
وليکن خداوند بالا و پست
به عصيان
در
زرق بر کس نبست
چنان پهن خوان کرم گسترد
که سيمرغ
در
قاف قسمت خورد
قديمي نکوکار نيکي پسند
به کلک قضا
در
رحم نقش بند
ز ابر افگند قطره اي سوي يم
ز صلب اوفتد نطفه اي
در
شکم
دگر ره به کتم عدم
در
برد
وزان جا به صحراي محشر برد
نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم
نه
در
ذيل وصفش رسد دست فهم
در
اين ورطه کشتي فروشد هزار
که پيدا نشد تخته اي بر کنار
چه شبها نشستم
در
اين سير، گم
که دهشت گرفت آستينم که قم
نه ادراک
در
کنه ذاتش رسد
نه فکرت به غور صفاتش رسد
که خاصان
در
اين ره فرس رانده اند
به لااحصي از تگ فرومانده اند
بمردم
در
اين موج درياي خون
کز او کس نبرده ست کشتي برون
در
اين بحر جز مرد داعي نرفت
گم آن شد که دنبال راعي نرفت
نماند به عصيان کسي
در
گرو
که دارد چنين سيدي پيشرو
در
اقصاي گيتي بگشتم بسي
بسر بردم ايام با هر کسي
چو اين کاخ دولت بپرداختم
بر او ده
در
از تربيت ساختم
نهم باب توبه است و راه صواب
دهم
در
مناجات و ختم کتاب
صفحه قبل
1
...
2254
2255
2256
2257
2258
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن