نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
مواعظ سعدي
هر که هر بامداد پيش کسيست
هر شبانگاه
در
سرش هوسيست
مطربان رفتند و صوفي
در
سماع
عشق را آغاز هست انجام نيست
از هزاران
در
يکي گيرد سماع
زانکه هر کس محرم پيغام نيست
آشنايان ره بدين معني برند
در
سراي خاص، بار عام نيست
باد صبح و خاک شيراز آتشيست
هر که را
در
وي گرفت آرام نيست
سنگي و گياهي که
در
آن خاصيتي هست
از آدميي به که درو منفعتي نيست
درويش تو
در
مصلحت خويش نداني
خوشباش اگرت نيست که بي مصلحتي نيست
صبحدمي که برکنم، ديده به روشناييت
بر
در
آسمان زنم، حلقه آشناييت
خلق جزاي بد عمل، بر
در
کبرياي تو
عرضه همي دهند و ما، قصه بي نواييت
راه تو نيست سعديا، کمزني و مجردي
تا به خيال
در
بود، پيري و پارساييت
طيران مرغ ديدي تو ز پاي بند شهوت
به
در
آي تا ببيني طيران آدميت
نادر از عالم توحيد کسي برخيزد
کز سر هر دو جهان
در
نفسي برخيزد
گرچه دوري به روش کوش که
در
راه خداي
سابقي گردد اگر بازپسي برخيزد
استاد کيميا را، بسيار سيم بايد
در
خاک تيره کردن، تا آنکه زر بباشد
بسيار صبر بايد، تا آن طبيب دل را
در
کوي دردمندان، روزي گذر بباشد
بانگ سحر برآمد، درويش را خبر شد
رطلي گرانش
در
ده، تا بيخبر بباشد
تا تطاول نپسندي و تکبر نکني
که خدا را چو تو
در
ملک بسي جانورند
اين سراييست که البته خلل خواهد کرد
خنک آن قوم که
در
بند سراي دگرند
گل بيخار ميسر نشود
در
بستان
گل بيخار جهان مردم نيکو سيرند
سياه سيم زراندوده چون به بوته برند
خلاف آن به
در
آيد که خلق پندارند
نصيحت داروي تلخست و بايد
که با جلاب
در
حلقت چکانند
قضاي کن فيکونست حکم بار خداي
بدين سخن سخني
در
نمي توان افزود
کرمش نامتناهي، نعمش بي پايان
هيچ خواهنده ازين
در
نرود بي مقصود
پند سعدي که کليد
در
گنج سعد است
نتواند که به جاي آورد الا مسعود
دامن کشان که مي رود امروز بر زمين
فردا غبار کالبدش
در
هوا رود
صفحه قبل
1
...
2234
2235
2236
2237
2238
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن