نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان سعدي
با اين همه ميدان لطافت که تو داري
سعدي چه بود
در
خم چوگان تو گويي
اي خسته دلم
در
خم چوگان تو گويي
بي فايده ام پيش تو چون بيهده گويي
سعدي غمش از دست مده گر ندهد دست
کي دست دهد
در
همه آفاق چنويي
از بوي تو
در
تاب شود آهوي مشکين
گر باز کنند از شکن زلف تو تابي
در
من منگر تا دگران چشم ندارند
کز دست گدايان نتوان کرد ثوابي
چو عندليب چه فريادها که مي دارم
تو از غرور جواني هميشه
در
خوابي
تو خود نايي و گر آيي بر من
بدان ماند که گنجي
در
خرابي
شبي دانم که
در
زندان هجران
سحرگاهم به گوش آيد خطابي
که سعدي چون فراق ما کشيدي
نخواهي ديد
در
دوزخ عذابي
سل المصانع رکبا تهيم في الفلوات
تو قدر آب چه داني که
در
کنار فراتي
فراقنامه سعدي عجب که
در
تو نگيرد
و ان شکوت الي الطير نحن في الوکنات
گرت کسي بپرستد ملامتش نکنم من
تو هم
در
آينه بنگر که خويشتن بپرستي
چه حکايت از فراقت که نداشتم وليکن
تو چو روي باز کردي
در
ماجرا ببستي
عاقل متفکر بود و مصلحت انديش
در
مذهب عشق آي و از اين جمله برستي
اي فتنه نوخاسته از عالم قدرت
غايب مشو از ديده که
در
دل بنشستي
سعدي غرض از حقه تن آيت حقست
صد تعبيه
در
توست و يکي بازنجستي
اگر مانند رخسارت گلي
در
بوستانستي
زمين را از کماليت شرف بر آسمانستي
چو سرو بوستانستي وجود مجلس آرايت
اگر
در
بوستان سروي سخنگوي و روانستي
دمي
در
صحبت ياري ملک خوي پري پيکر
گر اميد بقا باشد بهشت جاودانستي
چنين گويند سعدي را که دردي هست پنهاني
خبر
در
مغرب و مشرق نبودي گر نهانستي
اي باد که بر خاک
در
دوست گذشتي
پندارمت از روضه بستان بهشتي
دور از سببي نيست که شوريده سودا
هر لحظه چو ديوانه دوان بر
در
و دشتي
باري مگرت بر رخ جانان نظر افتاد
سرگشته چو من
در
همه آفاق بگشتي
قلاب تو
در
کس نفکندي که نبردي
شمشير تو بر کس نکشيدي و نکشتي
دوستان دشمن گرفتن هرگزت عادت نبود
جز
در
اين نوبت که دشمن دوست مي پنداشتي
صفحه قبل
1
...
2220
2221
2222
2223
2224
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن