167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • خاقاني دل سوخته با جور توست آموخته
    در دل عنا افروخته، جان در عذاب انداخته
  • سرمستم و تشنه، آب در ده
    آن آتش گون گلاب در ده
  • کس در ده نيست جمله مستند
    بانگي بده خراب در ده
  • دادم به باد عمري در انتظار روزي
    اين روز بي مرادي در انتظار من چه
  • اي آنکه در صحيفه حسن آيتي شدي
    گوئي کز ايزد آمده در شان کيستي
  • سر تابوت شاهان را اگر در گور بگشايند
    فتاده در يکي کنجي دو پاره استخوان بيني
  • گفتي ببرم جان تو، انديشه در اين نيست
    انديشه در آن است که بر گفته نپايي
  • در دانه دل نماند مغز آوخ
    در خوشه عمر دانه بايستي
  • ديده در پاي تو گشتن هوس است
    کشته در پاي تو زر بايستي
  • در طلب خون من قاعده ها مي نهي
    در ره اميد من قافله ها مي زني
  • لبت مي در مي است و نوش در نوش
    بناميزد فتوح اندر فتوحي
  • هر دل که رفت نزهت در باغ زلفت آرد
    دارد چراگه جان در زير شاخ طوبي
  • کار من بالا نمي گيرد در اين شيب بلا
    در مضيق حادثاتم بسته بند عنا
  • پيش ما بيني کريماني که گاه مائده
    ماکيان بر در کنند و گربه در زندان سرا
  • الهي از دل خاقاني آگهي که در او
    خزينه خانه عشق است در به مهر رضا
  • در رکعت نخست گرت غفلتي برفت
    اينجا سجود سهو کن و در عدم قضا
  • آن قابل امانت در قالب بشر
    وان عامل ارادت در عالم جزا
  • اي پنج نوبه کوفته در دار ملک لا
    لا در چهار بالش وحدت کشد تو را
  • روح القدس خريطه کش او در آن طريق
    روح الامين جنيبه بر او در آن فضا
  • در ميان جان فروشد بر در دل حلقه زد
    از بن هر موي فريادي برآمد کاندرآ
  • هندي او همچو زنگي آدمي خور در مصاف
    مصري او چون عرابي تيز منطق در سخا
  • چرخ در اين کوي چيست؟ حلقه درگاه راز
    عقل در اين خطه کيست؟ شحنه راه فنا
  • عنقا برکرد سر گفت: کز اين طايفه
    دست يکي در حناست جعد يکي در خضاب
  • کي شکند همتش قدر سخن پيش غير
    کي فکند جوهري دانه در در خلاب
  • که بعد طاعت قرآن و کعبه، در سجده
    پس از درود رسول و صحابه در محراب