نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.13 ثانیه یافت شد.
ديوان قاآني
جهان و هرچه
در
او صيدهاي بسته اوست
نزيبد الحق چونين خداي را زيبال
قهرمان ملک و ملت حاجي آقاسي که هست
جان پاکش غوطه زن
در
بحر فيض لايزال
مدح قدر اوست مدح چرخ گردان از علو
وصف جود اوست وصف ابر نيسان
در
نوال
ني خطا گفتم براست از اتحاد جان و دل
اتحاد اينست کان هرگز نگنجد
در
مثال
نظم بساتين را نگر آسايش دين را نگر
حسن قوانين را نگر
در
حکمراني منتظم
در
تقويت راي دو سالار معظم
امروز همه روي زمينست منظم
در
غم مگذاريد کسي را که بيانش
صدره طرب انگيزترست از مي درغم
مهري چو مرا
در
کف عفريت ممانيد
اي مرتبه آصفتان از قبل جم
يزدان به نبي گفته که
در
عسر بود يسر
وين نکته بر نفس سليمست مسلم
روزي نه که از طنطنه کوس بشارت
آوازه فتحش نرود
در
همه عالم
امروز چو دف از تف خميازه توپش
در
جوش و خروشند که طوبي لجهنم
هر قطره که سيل از کتف کوه براند
از چار کران
در
به دياري کندش ضم
از چار طرف توپ دژ آهنج ز خاکش
در
چار محل چار که آورده فراهم
نالد ز سر سوز که يا بضعتي اغفر
مويد ز
در
عجز که يا مهجتي ارحم
وز خون دليران که زند موج به گردون
ميناي فلک پر شود از باده
در
غم
هرگاه که تيغ از پي پيکار بگيري
در
چشم عدو جلوه کند مرگ مجسم
شير فلک و گاو زمين از زبر و زير
در
ربقه فرمان تو چون کلب معلم
نه چنبر افلاک
در
انگشت گزينت
گردان ز حقارت چو يکي حلقه خاتم
چو شد ز اختران دوش اين سبز طارم
در
آگين چو اورنگ فيروزه جم
مرا چه که از هند نارند شکر
مرا چه که
در
چين نبافند ملحم
چو رنگ من از چهر من گشت پيدا
نگارم درآمد ز
در
شاد و خرم
سيه نقطه افتاده
در
پيش زلفش
وزان نقطه دالش شده ذال معجم
مرا گفت
در
حيرتستم که گيتي
ترا از چه دارد عزيز و مکرم
نهاليست بارش همه بر و احسان
محيطيست جودش همه
در
و درهم
مراد تو و آرزوي شهنشه
دو حرفند
در
يکدگر گشته مدغم
نهفتش به سر يک درم مغز ايزد
در
آن يک درم مغز هوش دو عالم
تربيتش سنگ را به مايه کند
در
تقويتش مور را به پايه کند جم
چرخ به چنگال قدرتت به چه ماند
روبهکي خسته
در
مخالب ضيغم
حضرت دستور نيز از کرم عام
در
حق چاکر کند متابعت عم
بس بوسه که
در
کنج لبت جمع شدستند
چون شهد که گردد به يکي گوشه فراهم
در
سيم سرينت ز طمع دوخته ام چشم
کز فقر ندارم بجز انديشه درهم
اي ترک برآنم که
در
اين عهد همايون
مردانه شبيخون فکنم بر سپه غم
بر ذره خاک قدمت سجده برد چرخ
در
قطره ابر کرمت غوطه خورد يم
در
معرکه رزم تو از زهره شيران
تا حشر نرويد بجز از شاخ سپرغم
شاها به سرم گر ز فلک تيغ ببارد
در
مهر تو الا به ارادت نزنم دم
روز مولود شهنشاهست و
در
روزي چنين
هرکه غمگينست بر وي زندگي بادا حرام
مهر تو
در
هيچ دل نگذاشت جاي آرزو
بسکه شادي بر سر شادي همي جست ازدحام
جز باد عجبشان ندمد هيچ
در
دماغ
جز بوي کبرشان نرسد هيچ بر مشام
نام دلها کرده گويي ثبت
در
طومار زلف
کز سواد زلف مشکينش جهان شد مشکفام
خيلها چون سيلها افکند
در
هر سو خروش
فوجها چون موجها آورده از هر سو زحام
يازده ماهست شاها تا شهنشاه عجم
در
هري از بدسگال خويش جويد انتقام
تمام نيت غسل جماع کرده بدل
به غسل توبه که ننهد پا
در
آن حمام
مگر نه آدم خاکي چو
در
وجود آمد
تهي ز فرقت جن گشت ساحت ايام
محققي که ضميرش به حزم پيش نگر
همه ضماير اطفال ديده
در
ارحام
رسيده است به جايي نفوذ قدرت او
که جا کند عوض مغز
در
درون عظام
سلام و نفرين
در
گفت کردگار بسيست
سخن چو هست بحق چه دعا و چه دشنام
کنون به آنکه سرايم حديث قصه دوش
در
آن زمان که سپردم به دست عقل زمام
به عقل گفتم کاي اولين نتيجه عشق
که بادپاي سخن راست
در
کف تو لگام
نهاده سلسله بر دوش کاين مرا طره
نهفته سيم
در
آغوش کاين مرا اندام
کشيدمش به بر آنگونه تنگ کز تنگي
زبان هر دو يکي گشت
در
اداي کلام
صفحه قبل
1
...
2208
2209
2210
2211
2212
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن