نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان رهي معيري
شب ز آه آتشين، يکدم نياسايم چو شمع
در
ميان آتش سوزنده، جاي خواب نيست
مردم چشمم فرومانده است
در
درياي اشک
مور را پاي رهائي از دل گرداب نيست
هر چند که
در
کوي تو مسکين و فقيريم
رخشنده و بخشنده چو خورشيد منيريم
با عزيزان درنياميزد دل ديوانه ام
در
ميان آشنايانم، ولي بيگانه ام
از سبک روحي، گران آيم به طبع روزگار
در
سراي اهل ماتم، خنده مستانه ام
نيست
در
اين خاکدانم آبروي شبنمي
گرچه بحر مردمي را، گوهر يکدانه ام
ز آرامم جدا، از فتنه روي دل آرامي
سيه روزم چو شب،
در
حسرت صبح بناگوشي
خفته از مستي بدامان ترم آن لاله روي
برق از گرمي
در
آغوش سحاب افتاده است
نيست شبنم اين که بيني
در
چمن، کز اشتياق
پيش لبهايت، دهان غنچه، آب افتاده است
گوشه عزلت بود سر منزل عزت، رهي
گنج گوهر بين که
در
کنج خراب افتاده است
ز شاديها گريزم
در
پناه نامراديها
بجاي راحت از گردون، بلا خواهم بلا خواهم
برق آفت،
در
انتظار من است
سبزه نو دميده را مانم
دست و پا ميزنم بخون جگر
صيد
در
خون طپيده را مانم
دردا که سوخت خار و خس آشيان ما
نگرفته خانه
در
چمن کوي او هنوز
ناگزير از ناله ام
در
ماتم دل، چون کنم؟
مرهم داغ عزيزان، غير شيون نيست نيست
نيست
در
خاطر مرا انديشه از گردون، رهي
رهرو آزاده را، پرواي رهزن نيست نيست
نبود گوهر يکدانه اي
در
اين دريا
وگرنه چون صدف آغوش ميگشودم من
همچو هلال، بهر تو آغوش من تهي است
اي کوکب اميد،
در
آغوش کيستي؟
امشب کمند زلف ترا، تاب ديگري است
اي فتنه،
در
کمين دل و هوش کيستي؟
با کسم
در
زمانه الفت نيست
که نه اهل زمانه را مانم
بود لرزان شعله شمعي
در
آغوش نسيم
لرزش زلف سمن ساي توام آمد بياد
در
چمن پروانه اي آمد، ولي ننشسته رفت
با حريفان قهر بيجاي توام آمد بياد
پاي سروي، جويباري زاري از حد برده بود
هايهاي گريه
در
پاي توام آمد بياد
جلوه عمر من از صبح نخستين بيش نيست
در
شکرخندي است فرجام من و فرجام صبح
عمر کوتاهم «رهي »
در
شام تنهائي گذشت
مردم و نشنيدم از خورشيدروئي نام صبح
صفحه قبل
1
...
2181
2182
2183
2184
2185
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن