نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان رهي معيري
چه ميکني، به چه مشغولي و چه ميطلبي؟
چه گفتمت، چه شنيدي، چه
در
گمان آمد؟
خواهم که ترا
در
بر، بنشانم و بنشينم
تا آتش جانم را، بنشيني و بنشاني
پايمال مردمم، از نارسائي هاي بخت
سبزه بي طالعم،
در
زير پا افتاده ام
خار ناچيزم، مرا
در
بوستان مقدار نيست
اشک بي قدرم، ز چشم آشنا افتاده ام
تا کجا راحت پذيرم، يا کجا يابم قرار؟
برگ خشکم،
در
کف باد صبا افتاده ام
لب فرو بستم رهي، بي روي گلچين و امير
در
فراق همنوايان، از نوا افتاده ام
گهي افتان و خيزان، چون غباري
در
بياباني
گهي خاموش و حيران، چون نگاهي بر نظرگاهي
سوختم اما نه چون شمع طرب
در
بين جمع
لاله ام، کز داغ تنهائي بصحرا سوختم
همچو آن شمعي که افروزند پيش آفتاب
سوختم
در
پيش مه رويان و بيجا سوختم
گرچه خاموشم ولي آهم بگردون ميرود
دود شمع کشته ام،
در
انجمن پيچيده ام
ميدهم مستي بدلها، گرچه مستورم ز چشم
بوي آغوش بهارم،
در
چمن پيچيده ام
جاي دل،
در
سينه صدپاره دارم آتشي
شعله را چون گل، درون پيرهن پيچيده ام
نازک اندامي بود امشب
در
آغوشم، رهي
همچو نيلوفر، بشاخ نسترن پيچيده ام
همچو ني، مينالم از سوداي دل
آتشي
در
سينه دارم، جاي دل
غرق تمناي توام، موجي ز درياي توام
من نخل سرکش نيستم، تا خانه
در
ساحل کنم
خواب آور است زمزمه جويبارها
در
خواب رفته بخت من از هايهاي اشک
گر بچشم دل جانا، جلوه هاي ما بيني
در
حريم اهل دل، جلوه خدا بيني
راز آسمانها را،
در
نگاه ما خواني
نور صبحگاهي را، بر جبين ما بيني
در
مصاف مسکينان، چرخ را زبون يابي
با شکوه درويشان، شاه را گدا بيني
به تابناکي من گوهري نبود، رهي
گهر شناسم و
در
جستجوي خويشتنم
اسير گريه بي اختيار خويشتنم
فغان که
در
کف من اختيار بايد و نيست
بر جگر داغي ز عشق لاله روئي يافتم
در
سراي دل، بهشت آرزوئي يافتم
هايهاي گريه،
در
پاي توام آمد بياد
هر کجا شاخ گلي، بر طرف جوئي يافتم
تلخ کامي بين، که
در
ميخانه دلدادگي
بود پر خون جگر، هرجا سبوئي يافتم
زندگي خوشتر بود
در
پرده وهم و خيال
صبح روشن را صفاي سايه مهتاب نيست
صفحه قبل
1
...
2180
2181
2182
2183
2184
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن