نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان رهي معيري
مر محبش را دوران فلک باد به کام
همه شب خفته
در
آغوش بتي چون پريش
ستاده سرو به بستان، چو لعبت کشمير
شکفته سوري
در
باغ، چون بت فرخار
فضاي باغ بود چون نگارخانه چين
ز بس که لعبت چيني
در
او گرفته قرار
بهار گرچه بسي خرم است و جان پرور
ولي نباشد
در
ديده منش مقدار
ساقيا نوبهار
در
گذر است
چه اميد است تا بهار دگر
باد را جان پروري گرمي نباشد گو مباش
ميکند اشعار من
در
مدح شه جان پروري
رايت شرع مبين چونين نميگشتي بلند
گر نبودي
در
قفايش ذوالفقار حيدري
در
خور اوصاف او کس مي نيارد گفت مدح
با رسن نتوان شدن بر گنبد نيلوفري
آمد سرمست
در
وثاقم شبگير
آن بت نوشاد و ترک خلخ و کشمير
همي برآيد از مرغزار بانگ تذرو
همي بخندد
در
کوهسار کبک دري
خرد ماند از آن داستان
در
شگفت
که آتش دميد از دل مشک ناب
افسانه است
در
برشان حال يکدگر
از بس که خلق، از دل هم دور بوده اند
نهفته آهن
در
سنگ خاره است و ترا
درون سينه چون گل، دلي است از آهن
اگرچه پيش دو زلفت بنفشه بي قدر است
بسان قطره به دريا و سبزه
در
گلشن
در
خون نشست غنچه، که شد همنشين خار
گردن فراخت سرو، ز بر چيده دامني
در
جام فلک، باده بي دردسري نيست
تا ما به تمنا، لب خاموش گشاييم
در
دامن اين بحر فروزان، گهري نيست
چون موج، به اميد که آغوش گشاييم؟
با همه خاموشي و افسردگي
در
دلم تير نگاهت کار کرد
بر فرق دوستان دو رو، پشت پاي زن
در
جنگ دشمنان وطن، چيره دست باش
موي سپيد، آيت پيري است
در
جهان
گوش تو، از سپيدي مو شکوه ها شنيد
خزان هجر بر اين بوستان نيابد دست
نسيم تفرقه
در
اين چمن نجويد راه
نامهربان شو اي دل خونين، که
در
جهان
شد خصم زندگاني من، مهربانيم
اي بهتر از جواني و اي خوشتر از اميد
طي گشت
در
اميد وصالت، جوانيم
مرا بود از جهان جمعيتي
در
کنج آسايش
پريشان کرد حالم، تا پريشان کرد گيسو را
در
بر دريا شود هموار، هر پست و بلند
مشکلات زندگي از عشق شد آسان مرا
صفحه قبل
1
...
2178
2179
2180
2181
2182
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن