نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
چون صبح برآمد به سر بام که رفتي
چون شام
در
آمد بشبستان که بودي
اي کام روانم لب چون آب حياتت
در
ظلمت شب چشمه حيوان که بودي
چه خوش باشد دمي با دوستداري
نشسته
در
ميان لاله زاري
عکسي فکنده نورت بر شمع آسماني
بوئي نهاده لطفت
در
نافه تتاري
گر چه اسير تو
در
شمار نيايد
هيچکسي را بهيچ کس نشماري
بر سر ره کشتگان تيغ جفا را
بگذري و
در
ميان خون بگذاري
کار زلف سيهت گر بدلم
در
بندست
سهل باشد اگرش زين بگشايد کاري
در
ساحري اگر ز جهان بر سر آمدست
گاويست پيش آهويت اين لحظه سامري
چون چشم چشم بند تو
در
خاطرم فتاد
بنمود طبع من يد بيضا بساحري
ديو
در
اعتقاد من آنست
که مرا منع مي کند ز پري
عجب ز مردم بحرين ديده ات خواجو
که
در
ميانه غرقاب مي کند بازي
بترک جان بگو خواجو گرت جانانه مي بايد
که
در
ملکي نشايد کرد سلطاني به انبازي
تو شاهبازي و دانم که تيهوان نتوانند
که
در
نشيمن عنقا کنند دعوي بازي
بدوستي که چو دل قلب و نادرست نيايم
گرم
در
آتش سوزنده همچو زر بگدازي
بخون بشوي مرا چون قتيل تيغ تو گشتم
که
در
شريعت عشقت شهيد باشم و غازي
دود آهي که بر آيد ز دل سوختگان
گرد آئينه روي تو
در
آيد روزي
در
چنگ آرزويت سوزم چو عود و سازم
چون چنگم ار بسازي چون عودم ار بسوزي
اي شمع جمع مستان بخرام
در
شبستان
تا بزم مي پرستان از چهره بر فروزي
گل گر چه از لطافت بستان فروز باشد
نبود چو آن سمنبر
در
بوستان فروزي
تشنه
در
باديه مرديم باوميد فرات
وه که بگذشت فراتم ز سر امروز بسي
حيات جاودان يابي اگر
در
راه ما ميري
برآري نام سلطاني اگر درويش ما باشي
جهانداران نهندت عيد اگر قربان ما گردي
کمانداران کنندت زه اگر
در
کيش ما باشي
بشنو نواي عشاق از پرده سپاهان
زانرو که
در
عراقست آن لعبت عراقي
ساقي بده کزين مي
در
بزم دردنوشان
گر باقيست جامي آنست عمر باقي
مقيم طاق دو ابروي تست مردم چشمم
وگر چه جفت غمم بيتو
در
زمانه تو طاقي
صفحه قبل
1
...
2167
2168
2169
2170
2171
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن