167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان خواجوي کرماني

  • چون نمي شد ز در کعبه گشادي ما را
    رخت خلوت بخرابات مغان آورديم
  • هيچ زر در هميان نيست بدين سکه که ما
    از رخ زرد بسوي همدان آورديم
  • صبر در کرمان بسي کرديم خواجو وز وطن
    رخت بر بستيم و ديگر سوي کرمان آمديم
  • گر نباشد گل رخسار تو در باغ بهشت
    اهل دلرا نکشد ميل به جنات نعيم
  • کمان بسيم بسي در جهان بدست آيد
    نه همچو آن دو کمان هلال شکل و سيم
  • ز آهم آتش نمرود بفسرد آندم
    که در دلم گذرد ياد کوه ابراهيم
  • ما سر بنهاديم و به سامان نرسيديم
    در درد بمرديم و بدرمان نرسيديم
  • گفتند که جان در قدمش ريز و ببر جان
    جان نيز بداديم و بجانان نرسيديم
  • گشتيم گدايان سر کويش و هرگز
    در گرد سراپرده سلطان نرسيديم
  • چون ذره سراسيمه شديم از غم و روزي
    در چشمه خورشيد درفشان نرسيديم
  • در تيرگي هجر بمرديم و ز لعلش
    هرگز به لب چشمه حيوان نرسيديم
  • از زلف تو زنار ببستيم و چو خواجو
    در کفر بمانديم و بايمان نرسيديم
  • با طلعت زيباي تو در باغ بهشتيم
    با بوي خوشت همنفس باد بهاريم
  • از باده نوشين لبت مست و خرابيم
    وز نرگس مخمور تو در عين خماريم
  • در دل بجز آزار نداريم وليکن
    مرهم بجز از يار دلازار نداريم
  • چون نرگس مخمور تو مستان خرابيم
    چون مردمک چشم تو در عين خماريم
  • انفاس دوستان دمد از باد بوستان
    در موسمي چنين که روان پرورد نسيم
  • نام نعيم خلد مبر زانکه در بهشت
    نبود وراي وصل بهشتي رخان نعيم
  • ما در ازل حديث تو تکرار کرده ايم
    آري حديث دوست کلامي بود قديم
  • شيرين اگر بخرگه خسرو کند مقام
    فرهاد در محبت شيرين بود مقيم
  • کنون چه فايده خواجو ز درس معقولات
    که در ازل سبق عشق کرده ئي تعليم
  • وقت آنست که در پاي سهي سرو چمن
    برفشانيم سردست و سرانداز کنيم
  • در قفس چند توان بود بيا تا چو هماي
    پر برآريم و برين پنجره پرواز کنيم
  • خيز تا باده در پياله کنيم
    گل روي قدح چو لاله کنيم
  • هر دم از ديده قدح پيماي
    باده لعل در پياله کنيم