نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
تا برفت از نظرم چشم خوش پرخوابت
در
شب هجر نکردم نفسي خوابي خوش
خاموش که چون گل بشکر خنده
در
آيد
با بلبل بيدل نتوان گفت که خاموش
زان داروي بيهوشي اگر صبح تواني
در
ده قدحي تا ز حريفان ببرد هوش
با چنين شرطه ازين ورطه برون نتوان شد
خاصه کشتي خلل آورده و دريا
در
جوش
شراب پخته بخامان دل فسرده دهيد
که باده آتش تيزست و پختگان
در
جوش
ميسرم نشود خامشي که
در
بستان
نواي بلبل مست از ترنمست و خروش
در
کام نهنگان شو و کامي بکف آور
چون يار بدست آيد از اغيار مينديش
خواجو اگرت سر برود
در
سر اين کار
انکار مکن وز غم اين کار مينديش
برسر بازار چين با سنبل سوداگرت
مشک اگر
در
حلقه آيد بشکند بازار خويش
در
بندگي چو کار من خسته بندگيست
تا زنده ام چگونه کنم ترک کار خويش
تو از جراحت دلهاي خسته ننديشي
که
در
ضمير نياري که الجروح قصاص
نه
در
جمال تو مشتاق را مجال نظر
نه از کمند تو عشاق را اميد خلاص
غريض لجه درياي عشق شد خواجو
ولي چو
در
بکف آرد چه غم خورد غواص
بده آن راح روان بخش که
در
مجلس خاص
مايه روح فزائي بود از روي خواص
عقل را ره نبود بر
در
خلوتگه عشق
عام را بار نباشد به سراپرده خاص
اي بسا
در
گرانمايه که آيد به کنار
تا درين بحر بود مردم چشمم غواص
خالص آيد چو زر از روي حقيقت خواجو
گرتو
در
بوته عشقش بگدازي چو رصاص
بمهد خاک برد با تو دوستي خواجو
که شير مهر تو خوردست
در
زمان رضاع
چون آتش خور شعله زد از شيشه شفاف
در
آب معقد فکن آن آتش نشاف
هر دم که شود درج عقيقت گهر افشان
گوهر ز حيا آب شود
در
دل اصداف
کام دل درويش جزين نيست که گه گاه
در
وي نگرد شاه جهان از سرالطاف
آن به که زبان
در
کشم از وصف جمالت
زيرا که بکنهش نرسد خاطر وصاف
اشک منست يا مي گلرنگ
در
قدح
يا روي تست يا گل خود روي برطبق
پيوسته بيتو مردم بحرين چشم من
در
باب آب ديده روان مي کند سبق
خواجو خرد که واضع قانون حکمتست
در
پيش منطق تو نيارد زدن نطق
صفحه قبل
1
...
2148
2149
2150
2151
2152
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن