نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.12 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
اگر از خويش نباشد خبرم نيست غريب
در
جهان هر که غريبست ز خويشش چه خبر
چه دهد شرح غمت
در
شب حيرت خواجو
شمع دلسوخته از آتش خويشش چه خبر
جانم ز تاب مهر تو شمعيست
در
گداز
چشمم ز شوق لعل تو درجيست پرگهر
عنقاي قاف عشقم و عشق تو گوئيا
مرغيست هر دو کون
در
آورده زير پر
ز جام کبر و ريا مست کي شود خواجو
کسي که
در
کنف کبريا بود مستور
بنده ياقوت ترا از بن دندان لؤلؤ
در
خط از سنبل مشکين سياهت کافور
بياقوتت برات آورده سنبل
ز ريحان تو
در
خط رفته کافور
بهشتي روي اگر
در
گلشن آيد
تو پنداري که اين خلدست و آن حور
ببند خادم ايوان
در
سراچه که ما
بدوست مشتغليم و ز غير دوست نفور
در
ديده کشم بجاي مژگان
گر زآنکه ز شست او بود تير
مرغان چمن را به سحر همنفسي نيست
در
فصل بهاران بجز از ناله شبگير
چون شرح دهم غصه دوري که نگنجد
اسرار غم هجر تو
در
طي طوامير
فتاده ام من ديوانه
در
غم تو اسير
بيا و طره برافشان که بشکنم زنجير
اکنون که
در
چمن گل سوري عروس گشت
از دست گلرخان مي چون ارغوان بگير
ميلت ار جز بتماشاي گلستان نکشد
در
جمالش نگر و طرف گلستان کم گير
بيدلي گردل ز دلبر برنگيرد گومگير
عاشقي را گر ملامت
در
نگيرد گو مگير
هر که نتواند سر اندر پاي جانان باختن
گر حديث خنجرش
در
سر نگيرد گومگير
و آنکه او
در
عالم معني ز دلبردور نيست
گر بصورت دامن دلبر نگيرد گومگير
از
در
خويشم مران که از خم گيسو
حلق دلم بسته ئي بحلقه زنجير
تا بچوگان سعادت ببري گوي مراد
گوي دل
در
خم آن زلف چو چوگان درباز
بستيم دل
در
آن سر زلف دراز باز
گشتيم صيد آن صنم دلنواز باز
اکنون که
در
کشاکش زلفت فتاده ايم
ما و کمند عشق و شبان دراز باز
در
دام زلف سرزده ات مرغ جان من
همچون کبوتريست که افتد بچنگ باز
صورت معني کجا کشف شود برخرد
عشق حقيقي کرا دست دهد
در
مجاز
يا بيا
در
غم زمانه بسوز
يا برو با غم زمانه بساز
صفحه قبل
1
...
2145
2146
2147
2148
2149
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن