نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
دست داديم ببند تو و تسليم شديم
چاره ئي نيست چو دستم بتو
در
مي نشود
عاقبت
در
سر کار تو کنم جان عزيز
چکنم بي تو مرا کار بسر مي نشود
زهي لعل تو
در
درج منضود
عذارت آتش و زلف سيه دود
سرو را
در
چمن آواز قيامت بنشست
چون سهي سرو من آن قامت رعنا بنمود
بشکر خنده
در
احياي دل خسته دلان
لب جانبخش تو اعجاز مسيحا بنمود
در
پي خضر شو و روي متاب از ظلمات
اگرت شربتي از چشمه حيوان بايد
تا پريشان بود آنزلف سيه جمعي را
جاي دل
در
خم آن زلف پريشان بايد
هرکه با نرگس سرمست تو
در
کار آيد
روز وشب معتکف خانه خمار آيد
صوفي از زلف تو گر يک سر مودر يابد
خرقه بفروشد و
در
حلقه زنار آيد
تو مپندار که از غايت زيبائي و لطف
نقش روي تو
در
آئينه پندار آيد
چو
در
خيال من آيد لب چو دانه نارت
ببوستان روانم درخت نار برآيد
گر عشق تو
در
پرده دل نفکند آواز
از زمزمه زير و بم ما چه برآيد
بسا خرمن که
در
يکدم بسوزد
از آن آتش که نا گاهي برآيد
چو ياد قامت دلجوي او کند شمشاد
رود بطرف لب جوي و
در
نماز آيد
کجا بملک جهان سردر آورد محمود
اگر چنانک گداي
در
اياز آيد
آنکه بگذشت و مرا
در
غم هجران بگذاشت
باز نايد وگر آيد ز سر ناز آيد
بلبلي را که بود برگ گلش
در
دم صبح
بجز از ناله شبگير که دمساز آيد
عشقست که چون پرده ز رخ باز گشايد
در
ديده صاحب نظران حسن نمايد
حسنست که چون مست به بازار برآيد
در
پرده ئي هر زمزمه عشق سرايد
خورشيد که
در
پرده انوار نهانست
گر رخ ننمايد دل ذره که ربايد
خواهي که
در
آئينه رخت خوب نمايد
آئينه مصفا و رخ آراسته بايد
از بس دل سرگشته که بربود
در
آفاق
امروز دلي نيست که ديگر بربايد
در
زلف تو بستم دل و اين نقش نبستم
کز بند سر زلف تو کارم نگشايد
در
ده مي چون زنگ که آئينه جانست
تا زنگ غمم ز آينه جان بزدايد
در
ديده خواجو رخ دلجوي تو نوريست
کز ديدن آن نور دل و ديده فزايد
صفحه قبل
1
...
2141
2142
2143
2144
2145
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن