نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
خواجو چه نشيني که گر ايوب صبوري
چندين همه
در
محنت کرمان نتوان بود
بي شهد شکر ريز وي از فرط حرارت
چون شمع شبستان دل من
در
خفقان بود
هر که با صورت خوب تو نيامد
در
کار
چون بديديم بجز صورت ديوار نبود
از سر دار مينديش که
در
لشکر عشق
علم نصرت منصور بجز دار نبود
خواجو انفاس تو اين نکهت مشکين ز چه يافت
که چنين غاليه
در
طلبه عطار نبود
در
آينه روي يار جستم
خود آينه روي يار من بود
دي بر
در
دير درد نوشان
آشوب خروش مرد و زن بود
ديدم بت خويش را که سرمست
در
دير حريف برهمن بود
از دل آتش مي زدم
در
صدره خاراي کوه
زانسبب کوه گرانم دل گراني مي نمود
ز آه و اشک ميگونم شبي تا روز
در
مجلس
سماع ارغنوني و شراب ارغواني بود
خيال قد سرو آساش چون
در
چشم من بنشست
مرا بر جويبار ديده سرو بوستاني بود
ميانش را نشان هستي اندر نيستي جستم
چوديدم
در
کنار آنرا نشان از بي نشاني بود
چنان کاندر پريشاني سرافرازي کند زلفش
توانائي چشم ساحرش
در
ناتواني بود
ز مردان رهش خواجو
در
اين راه
کسي کو جان بداد آنکس رهي بود
آتشي
در
سينه دارم کز درون سوزناک
دمبدم چون شمع مجلس دودم از سر مي رود
تيره مي گردد سحرگه ديده سيارگان
بسکه دود آه من
در
چشم اختر مي رود
چون توئي نور دل ديده صاحب نظران
شمع بي روي تو
در
مجلس اصحاب چه سود
باش تا آهوي شيرافکن روبه بازت
همچو بخت من دلسوخته
در
خواب شود
باش تا هر نفس از نکهت انفاس نسيم
حلقه زلف رسن تاب تو
در
تاب شود
باش تا
در
هوس لعل لبت خواجو را
درج خاطر همه پر لؤلؤي خوشاب شود
منعم مکن ز گريه که
در
آتش فراق
از سيم اشک کار رخم همچو زر شود
خواجو ز عشق روي مگردان که
در
هوا
ساير ببال همت و طائر بپر شود
کسي که
در
قلم آرد حديث شکر دوست
عجب گرش ز حلاوت قلم شکر نشود
خواجو از درد جدائي نبرد جان شب هجر
اگرش نقش تو
در
ديده مصور نشود
در
چنان وقت که طوفان بلا برخيزد
عزت نوح بخواري پسر کم نشود
صفحه قبل
1
...
2140
2141
2142
2143
2144
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن