نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
گر
در
قلم آرند وفانامه عشاق
اول سخنم بر سر طومار نويسند
مي کشندم بخرابات و
در
آن مي کوشند
که به يک جرعه مي آب رخم بفروشند
برفکن پرده ز رخسار که صاحب نظران
همه چشمند و اگر
در
سخن آئي گوشند
عيب خواجو نتوان کرد که
در
مجلس ما
صوفيان نيز چو رندان همه دردي نوشند
در
آن مجلس که جام عشق نوشند
کجا پند خردمندان نيوشند
مکن قصد من مسکين که خوبان
چنين
در
خون مسکينان نکوشند
مگر خواجو که مرغان ضميرم
ز مستي همچو بلبل
در
خروشند
بيا و بر سر چشمم نشين که
در
قدمت
بسا که ديده بدامن گهر نثار کند
بناسزاي رقيب از تو گر کناره کنم
دلم سزاي من از ديده
در
کنار کند
اگر ز تربت من سر برآورد خاري
هنوز
در
دلم آن خار خار خار کند
اي بسا دود جگر کز مهر رويت هر شبي
شمع عالمتاب گردون
در
شبستان افکند
کمر ار نکته ئي از وصف ميانش گويم
خويشتن را بفضولي بميان
در
فکند
تا چرا نرگس مست تو بقصد دل من
هردم از غمزه خدنگي بکمان
در
فکند
باغبانرا چه تفاوت کند ار وقت سحر
بچمن بلبل شوريده فغان
در
فکند
نرگس مست تو از کنج صوامع هر دم
زاهدي را بخرابات مغان
در
فکند
خواجو از شوق لب لعل تو هنگام صبوح
بقدح اشک چو ياقوت روان
در
فکند
اگر آن حور پري رخ بخرامد
در
باغ
نبود آدمي آنکس که تماشا نکند
مرد صاحب نظر آنست که تا جان بودش
نتواند که نظر
در
رخ زيبا نکند
در
بهاران که عروسان چمن جلوه کنند
کيست کورا هوس عيش و تماشا نکند
هر گدائي که مقيم
در
سلطان گردد
روز و شب خدمت دربان چه کند گر نکند
بينوائي که برو لشکريان جور کنند
روي
در
حضرت سلطان چه کند گر نکند
طالب وصل حرم
در
شب تاريک رحيل
تکيه بر خار مغيلان چه کند گر نکند
چون زليخا دلش از دست بشد ملکت مصر
در
سر يوسف کنعان چه کند گر نکند
هر که
در
پاي گلش برگ صبوحي باشد
صبحدم عزم گلستان چه کند گر نکند
شب رحيل خوشا
در
عماري آسودن
بشرط آنکه جرس ناله و فغان نکند
صفحه قبل
1
...
2137
2138
2139
2140
2141
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن