نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
مشتاق حرم گر بزند آه جگر سوز
آتش بمغيلان و دخان
در
حرم افتد
در
هر طرفت هست بسي خسته و مجروح
ليکن چو منت عاشق دلخسته کم افتد
چون قصه اندوه فراق تو نويسم
گر دم بزنم آتش دل
در
قلم افتد
پيش لب ضحاک تو بس فتنه وآشوب
کز مار سر زلف تو
در
ملک جم افتد
هنگام سحر گر بخرامي سوي بستان
چون زلف کژت سرو سهي
در
قدم افتد
چون طره عنبر شکنش
در
شکن افتد
از سنبل تر سلسله برنسترن افتد
کام دل شوريده ز لعل تو برآرم
گر چين سر زلف تو
در
دست من افتد
چون وقت سحر گل بشکر خنده درآيد
از بلبل شوريده فغان
در
چمن افتد
طوطي که شکر مي شکند
در
شکرستان
نادر فتد ار همچو تو شيرين سخن افتد
عقرب او چو حلقه مي گردد
تاب
در
جان مار مي افتد
گل صد برگ را دگر
در
دام
همچو بلبل هزار مي افتد
دلم از شوق چشم سرمستت
دم بدم
در
خمار مي افتد
رحم بر آن پياده کو هر دم
در
کمند سوار مي افتد
نام دل
در
نشان نمي آيد
تير از او برنشان نمي افتد
نرود يک نفس که از دل من
دود
در
آسمان نمي افتد
خامه چون شرح مي دهد غم دل
کاتشش
در
زبان نمي افتد
معانئي که مصور شود ز صورت دوست
ز من مپرس که آن
در
بيان نمي گنجد
جهان پرست ز درديکشان مجلس او
اگر چه مجلس او
در
جهان نمي گنجد
درين چمن که منم بلبل خوش الحانش
شکوفه ئيست که
در
بوستان نمي گنجد
چگونه نام من خسته بگذرد بزبان
ترا که هيچ سخن
در
دهان نمي گنجد
چو آسمان دل از مهر تست سرگردان
اگر چه مهر تو
در
آسمان نمي گنجد
ندانم آنکه ز چشمت نمي رود خواجو
چه گوهريست که
در
بحر و کان نمي گنجد
مه ز شرم جمال او هرماه
در
حجاب عدم نهان گردد
چون دلم با غم تو گويد راز
در
ميان خامه ترجمان گردد
در
داستان نيايد اسرار عشقبازان
کانجا که قاف عشقست دستان چه کار دارد
صفحه قبل
1
...
2129
2130
2131
2132
2133
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن