نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
فرهاد را چو از لب شيرين گزير نيست
در
گوش او ملامت دشمن حکايتيست
در
سلسله زلف سراسيمه ليلي
حال دل مجنون پراکنده ما چيست
گر زانکه نرنجيده ئي از ما بخطائي
چين
در
خم ابروي تو اي ترک ختا چيست
در
حضرت سلطان چمن چون همه بادست
چندين همه آمد شدن پيک صبا چيست
کسي کز خاک کوي دوست ببريد
برو زو
در
گذر کو خاکساريست
فغان ز مردم چشمت که خون جانم ريخت
چه مردميست که
در
عين مردم آزاريست
بيا که
در
غم هجر تو کار ديده من
ز شوق لعل روان برقدت گهرباريست
حال من نرگس بيمار تو داند زآنروي
که
در
او همچو دل من اثر از بيماريست
چشم بيمار تو پيوسته چو
در
چشم منست
دل پر درد مرا ناگزر از بيماريست
ايکه از چشم تو
در
هر طرفي بيماريست
قامتم چون سر زلفت مگر از بيماريست
چون گرفتار توام دام دگر حاجت نيست
چه روي
در
پي مرغي که اسير قفسيست
بت محمول مرا خواب ندانم چون برد
زانکه
در
هر طرفش ناله و بانگ جرسيست
کمترين بنده درگاه تو گفتم خواجوست
گفت گو بگذر از اين
در
که مرا بنده يکيست
در
چمن سرو سرافراز که کارش بالاست
سرفرازست ولي چون تو سهي بالا نيست
مغان زنده دلرا خوان که
در
دير
مراد از زندخواني زنده خوانيست
دل شکسته که مجذوب سالکش خوانند
ز کفر زلف بتان
در
حجاب ظلمانيست
نرگست
در
طاق ابرو از چه خفتد بي خبر
زانکه جاي خواب مستان گوشه محراب نيست
ساکن کوي خرابات مغان خواهم شدن
کز
در
مسجد مرا اميد فتح الباب نيست
پيش رويش ز آتش دل سوختم پروانه وار
زانکه شمعي چون رخش
در
مجلس اصحاب نيست
گفتمش کاخر دل گمگشته ام را باز ده
گفت باري اين بضاعت
در
جهان ناياب نيست
بسي شکايتم از فرقت تو
در
جانست
وگرنه از غم عشقت مرا شکايت نيست
چنين شنيده ام از راويان آيت عشق
که
در
قرائت دلدادگان روايت نيست
کدام رند خرابات ديده ئي کو را
هزار زاهد صد ساله
در
حمايت نيست
در
جهان مردي نمي بينم که از دردي جداست
يک طربناکست برگردون و آنهم مرد نيست
گويند صبر
در
مرض عشق نافعست
باري درين هوا که منم سودمند نيست
صفحه قبل
1
...
2124
2125
2126
2127
2128
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن