نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
زلال مشربم از لفظ آبدار خودست
نثار گوهرم از کلک
در
نثار خودست
مرا بغير چه حاجت که
در
جميع امور
معولم همه برلطف کردگار خودست
اگر
در
آتش سوزان روم درست آيم
که نقد من بهمه حال برعيار خودست
ز بسکه دل بربودي چو روي بنمودي
گمان مبر که دلي
در
زمانه موجودست
مردم از هر طرفي ديده
در
آنکس دارند
که مرا مردم اين ديده حسرت ديدست
خبرت هست که اشکم چو روان مي گشتي
در
قفاي تو دويدست و بسر غلتيدست
رقمي چند بسرخي که روان
در
قلم آمد
اشک شنگرفي چشمست که بر نامه چکيدست
چو از برگ گلش سنبل دميدست
ز حسرت
در
چمن گل پژمريدست
چو چشم مست ترا عين فتنه مي بينم
چگونه چشم تو
در
خواب و فتنه بيدارست
ز بسکه
در
رمضان سخت گفت عالم شهر
چو آبگينه دل نازک قدح بشکست
چگونه از رجام شراب برخيزد
کسي که
در
صف رندان دردنوش نشست
در
سر شاخ تو اي سرو بلند
کي رسد دستم بدين بالاي پست
گفتمش خون جگر چند خورم
در
غم عشق
گفت داروي دلت صبر و غذايت جگرست
برسرآمد ز جهان جزع تو
در
خونخواري
گر چه چشم من دل سوخته خونريزترست
عشرت خوشست خاصه
در
ايام نوبهار
ليکن بدور دختر انگور خوشترست
در
پاي گل ترنم بلبل خوشست ليک
آواز چنگ و نغمه طنبور خوسترست
گفتم کمند زلف تو معذورم ار کشم
در
تاب رفت و گفت که معذور خوشترست
زاهد مغرور اگر
در
کعبه باشد فاجرست
وانکه اقرارش به بت رويان نباشد کافرست
بهر کجا که نظر مي کنم ز غايت شوق
خيال روي توام ايستاده
در
نظرست
تا صبا قلب سر زلف تو
در
چين بشکست
هر زمان بر من دلخسته شکستي دگرست
در
چمن هست بسي لاله سيراب ولي
ترک مه روي من از خانه خاني دگرست
از ميان جان من هرگز نمي گيرد کنار
گر چه هر ساعت ميانش
در
کناري ديگرست
عاشقانرا با طريق زهد و تقوي کار نيست
زاهدي
در
مذهب عشاق کاري ديگرست
آنکس که بود معتکف کعبه قربت
در
مذهب عشاق چه محتاج حجازست
دائم دل پرتاب من از آتش سودا
چون شمع جگر تافته
در
سوز و گدازست
صفحه قبل
1
...
2120
2121
2122
2123
2124
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن