167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان بيدل دهلوي

  • در ضعيفي رشته ساز رعونت بيصداست
    از رگ گردن غباري نيست تا در سجده ئي
  • هوس در طبع تمکين مشربان شوخي نميداند
    چه امکانست (بيدل) موج در گوهر کند بازي
  • نفس در سينه ام موجيست از بحر پريشاني
    نگه در ديده مد جاده صحراي حيراني
  • ديوان پروين اعتصامي

  • بيچاره در افتد، زبون دهد جان
    صيدي که در اين دامگه دچار است
  • بيدار شو اي گوهري که انکشت
    در جايگاه در شاهوار است
  • گر که يمي هست، در آخر نمي است
    گر که بنائي است، در آخر هباست
  • خوشتر شوي بفضل زلعلي که در زمي است
    برتر پري بعلم ز مرغي که در هواست
  • در آسمان علم، عمل برترين پراست
    در کشور وجود، هنر بهترين غناست
  • در پيچ و تابهاي ره عشق مقصديست
    در موجهاي بحر سعادت سفينه هاست
  • قيمت بحر در آن لحظه بداند ماهي
    که بدام ستم انداخته در بر گردد
  • موجها کرده مکان در لب اين دريا
    شعله ها گشته نهان در دل اين مجمر
  • در شيطان در ننگست، بر آن منشين
    ره عصيان ره مرگست، بر آن مگذر
  • پنجه باز قضا باز و تو در بازي
    وقت چون برق گريزان و تو در بستر
  • چه کشي منت دونان بسر هر ره
    چه روي در طلب نان بسوي هر در
  • حلقه صدق و صفا بر در دين ميزن
    تا که در باز کند بهر تو دربانش
  • در دام بسته شبرو چرخت سخت
    در بر گرفته اژدر دهرت تنگ
  • جان زبون گشته است و در بند تنيم
    عقل فرسوده است و در فکر سريم
  • راهنمائي چه سود در ره باطل
    ديبه چيني چه سود در تن بيجان
  • دور شو از رنگ و بوي بيهده، پروين
    از در معني دراي، نز در عنوان
  • خسک در خانه گل جست راحت
    زغن در جاي بلبل کرد مسکن
  • کينه مي ورزي و در دائره صدقي
    رهزني ميکني و در ره ايماني
  • مار در لانه، ولي مور بافسوني
    گرد در خانه، ولي گرد بميداني
  • تو چون ذره اين باد را در کمندي
    تو چو صعوه اين مار را در دهاني
  • همي با عقل در چون و چرائي
    همي پوينده در راه خطائي
  • علامت خطر است اين قباي خون آلود
    هر آنکه در ره هستي است در ره خطريست