167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان خواجوي کرماني

  • چون ز آب ديده ناقه ما در وحل بماند
    با ما بگو که مرحله کاروان کجاست
  • در وادي فراق بجز چشمهاي ما
    روشن بگو که چشمه آب روان کجاست
  • هر چند که در دم نشود قابل درمان
    درد من از آنست که درمان من آنجاست
  • زمزم از خجلت الفاظ تو غرق عرقست
    مروه از پرتو انوار تو در عين صفاست
  • هر که او مشتريت گشت زهي طالع سعد
    وانک در مهر تو چون ماه بيفزود بکاست
  • سوداي دل سوخته لاله سيراب
    در فصل بهار از دم مشکين سمن خاست
  • هر چند که در شهر دل تنگ فراخست
    دل تنگيم از دوري آن تنگ دهن خاست
  • نرگس مست تو چون فتنه ازو بيدارست
    همچو بخت من دل سوخته در خواب چراست
  • مگر از خط سياه تو غباري دارد
    ورنه هندوي رسن باز تو در تاب چراست
  • چون قد سرو خرام تو بگويم سخني
    در چمن سرو ببالاي تو مي ماند راست
  • گر چه در پرورش نطفه خاک
    بوي زلفت مدد باد صباست
  • با تو نقشي که در تصور ماست
    بزبان قلم نيايد راست
  • ماه تا آفتاب روي تو ديد
    اثر مهر در رخش پيداست
  • در چمن ذکر نارون مي رفت
    قامتت گفت بر کشيده ماست
  • طائر طوريم و خاک آستانت طور ماست
    پرتو نور تجلي در دل پر نور ماست
  • عاقبت غيبت گزيند هر که آيد در نظر
    وانک او غايب نگردد از نظر منظور ماست
  • ايکه جمالت ز بهشت آيتيست
    آيت سوداي تو در شان ماست
  • تا دل ما در غم چوگان تست
    هر دو جهان عرصه ميدان ماست
  • گر چه ز اهل زمانه شاد نئيم
    شادي آنک در زمانه ماست
  • طاق پيروزه که خلوتگه قطب فلکست
    کمترين زاويه ئي بر در کاشانه ماست
  • تا کي زنيد تيغ جفا بر شکستگان
    سهلست اگر بقاي شما در فناي ماست
  • آن کاشناي تست غريبست در جهان
    وان کو غريب گشت ز خويش آشناي ماست
  • آن اطلس سيه که شب تار نام اوست
    تاري ز پرده در خلوتسراي ماست
  • جائي سراي تست که جاي سراي نيست
    وانگه در سراي تو خلوتسراي ماست
  • دست در دامن رندان قلندر زده ايم
    زانک رندي و قلندر صفتي پيشه ماست