نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
خواجو اگر چه
در
سر سوداي ما رود
تا باشدش سري سر او و آستان ما
اي دل نگفتمت که مرو
در
کمند عشق
آخر بقصد خويش چرا ميکني شتاب
اي دل نگفتمت که مرو
در
کمند عشق
آخر بقصد خويش چرا ميکني شتاب
اي دل نگفتمت که مرو
در
هواي دل
طاوس را چه غم ز هواداري ذباب
ايدل نگفتمت که سر از سنبلش مپيچ
کافتي از آن کمند چو خواجو
در
اضطراب
من چنان بيخودم که بانگ جرس
هست
در
گوش من خروش رباب
ديشب خبرت هست که
در
مجلس اصحاب
تا روز نخفتيم من و شمع جگرتاب
من
در
نظرش سوختمي ز آتش سينه
و او ساختي از بهر من سوخته جلاب
از بسکه فشانديم
در
از چشم گهرريز
شد صحن گلستان صدف لؤلؤي خوشاب
در
پاش فکندم سرشوريده از آنروي
کو بود که ميسوخت دلش برمن از اصحاب
بر گل خودروي رويت کآبروي حسن از اوست
سبزه سيراب را بنگر چو نيلوفر
در
آب
مردم دريا نينديشد ز طوفان زان سبب
مردم چشمم فرو بردست دايم سر
در
آب
چون بنوک خامه خواجو شرح مشتاقي دهد
چشم خونبارش دراندازد روان دفتر
در
آب
همچو خالش که ديد
در
بستان
باغباني نشسته بر سر آب
هر دم که
در
دلم گذرد نيش غمزه ات
گردد ز غصه بردل من نيشتر شراب
در
گردش آرم جام طرب تا مرا دمي
از گردش زمانه کند بيخبر شراب
خواجو ز بسکه جام ميش ياد ميکني
در
جان مي پرست تو کردست اثر شراب
بازا بغربت از مي و مستي که نزد عقل
بر خستگان غريب بود
در
سفر شراب
بيدلان را رخ زيبا ننمائي به چه وجه
عاشقانرا ز
در
خويش براني ز چه باب
صعب تر از درد من
در
غم هجران او
دوزخيانرا بحشر هيچ نباشد عذاب
در
بر قباي شامي پيروزه گون چو ماه
بر سر کلاه شمعي زرکش چو آفتاب
اي کرده مه را از تيره شب نقاب
در
شب فکنده چين بر مه فکنده تاب
زلف تو بر رخت شامست برسحر
عشق تو
در
دلم گنجست درخراب
هر سؤالي کن ز دريا ميکنم
در
باب موج
ديده ميبينم که ميگويد يکايک را جواب
اي خوشا با تو صبوحي و ز جام سحري
پاسبان بيخبر افتاده و دربان
در
خواب
صفحه قبل
1
...
2114
2115
2116
2117
2118
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن