167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

مجموعه آثار عطار

  • سه علامت در منافق ظاهر است
    زان سبب مقهور قهر قاهر است
  • مؤمنان را کم رعايت مي کند
    هم امانت در خيانت مي کند
  • با منافق هرکه هم ره مي شود
    منزل او در ته چه مي شود
  • بر حذر باش اي تقي از يار بد
    تا نيندازد ترا در کار بد
  • از حلال پاک کم گيرند کام
    تا نيفتد اهل تقوي در حرام
  • اهل حکمت را نمي آيد صواب
    در ميان آفتاب و سايه خواب
  • شب در آيينه نظر کردن خطااست
    روز اگر بيني تو روي خود رواست
  • دست را کم نه تو در زير زنخ
    نزد اهل حال سرد آمد چو يخ
  • تا فزايد قدر وجاهت را خدا
    روز و شب مي باش دايم در دعا
  • تا شود عمرت زياده در جهان
    رو نکوئي کن تو با خلق جهان
  • تا نکاهد روزيت در روزگار
    معصيت کم کن به عالم زينهار
  • هرکه رو در فسق و عصيان مي کند
    ايزد اندر رزق او کم مي کند
  • کم شود روزي ز گفتار دروغ
    در سخن کذاب را نبود فروغ
  • هرکه در شب خواب عريان مي کند
    از نصيب خويش نقصان مي کند
  • در جنابت بد بود خوردن طعام
    ناپسند است اين به نزد خاص وعام
  • گر به هر چوبي کني دندان خلال
    بي نوا گردي و افتي در وبال
  • هرگز اندر آستان در مشين
    کم شود روزي ز کردار چنين
  • در خلا گرچه طهارت مي کني
    وقت خود را دان که غارت مي کني
  • تکيه کم کن نيز بر پهلوي در
    باش دائم از چنين خصلت بدر
  • تا شوي در روزگار از صابران
    رو مکن از ديدن سخني گران
  • حرمتت در خدمت آرام دلست
    هر که خدمت کرد مرد مقبل است
  • گر نگردي اي پسر گرد خلاف
    آنگهي زيبد تورا در صبر لاف
  • گر همي خواهي فرج راانتظار
    در بلا نبود بصبرت هيچ کار
  • هر که راباشد سه خصلت در سرشت
    باشد آن کس بي شک ازاهل بهشت
  • شکر در نعما و صبر اندر بلا
    مي دهد آيينه دل را جلا
  • معصيت را هرکه پي در پي کند
    ايزدش از اهل جنت کي کند
  • مگذران در خورد و خواب ايام را
    زنده دار از ذکر صبح و شام را
  • گر دهي يکباره شهوت را طلاق
    آن زمان گردي تو در تفريد طاق
  • هرکه او با صالحان هم دم شود
    در حريم خاص حق محرم شود
  • از شريعت گر نهي بيرون قدم
    در ضلالت افتي و رنج و الم
  • حق طلب از راه باطل دور باش
    در سخا و مردمي مشهور باش
  • در ره شيطان منه گام اي اخي
    تا نگردي خوار و بدنام اي اخي
  • هرکه در راه حقيقت سالک است
    روز وشب خائف زقهر مالک است
  • چون شود گريان يتيمي ناگهان
    عرش حق در جنبش آيد آن زمان
  • آنکه خنداند يتيم خسته را
    باز يابد جنت در بسته را
  • در جواني دار پيران را عزيز
    تا عزيز ديگران باشي تو نيز
  • چيست مردي اي پسر نيکو بدان
    اولا ترسيدن از حق در نهان
  • اي پسر در صحبت مردان درآي
    تا نظر يابي تواز فضل خداي
  • گرچه باشد بي نوا در زير دلق
    خويش را منعم نمايد پيش خلق
  • چون دل پر دارد و دست تهي
    مي نمايد در تراز و فربهي
  • در بلا ياري مخواه از هيچ کس
    زآنکه نبود جز خدا فريادرس
  • با فقيران هرکه همدم مي شود
    در سراي خلد محرم مي شود
  • جاي گريه است اين جهان در وي مخند
    چشم عبرت برگشا و لب به بند
  • نفس بد را در گنه ياري مده
    عمر بر باد از تبه کاري مده
  • در ره فسق و هوا مرکب متاز
    خويشتن را سخره شيطان مساز
  • چون سفر در پيش داري زادگير
    عمر خود را سربسر بربادگير
  • آتشي در پيش داري اي فقير
    هيچ خوفت نيست از نار سعير
  • عقبه در راهست و بارت بس گران
    نگذرد بارت بسعي ديگران
  • اي برادر باش در فرمان حق
    تا بيابي جنت و رضوان حق
  • گردن از حکم خداي خود متاب
    تا نماني روز محشر در عذاب