نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان خاقاني
اي صيد شده مرغ دلم
در
دامت
من عاشق آن دو لعل ميگون فامت
ده قطره سيماب بريزي
در
نه ماه شود چارده ماهي دهدت
داني ز جهان چه طرف بربستم هيچ
وز حاصل ايام چه
در
دستم هيچ
جان هم به ستم درآمد اول
در
تن
و آخر شدنش هم به ستم خواهد بود
من يک لبم و هزار خنده که پدر
هر دنداني
در
آرزوئي دارد
تا
در
لب تو شهد سخنور باشد
نشگفت اگر شهد تب آور باشد
آن را که ز لب دم مسيحا خيزد
آخر به چه زهره تب
در
او آويزد
در
مسلخ عشق جز نکو را نکشند
لاغر صفتان زشت خو را نشکند
توفيق رفيق اهل تصديق شود
زنديق
در
اين طريق صديق شود
من
در
غم تو نماندم اين خود سخن است
کاينجا که منم جاي سخن هم بنماند
خاقاني از اين جنس
در
اين دور مجوي
بر ره منشين که کاروان دير آمد
تا عشق به پروانه درآموخته اند
زو
در
دل شمع آتش افروخته اند
ايام وجود او به او فخر کنند
در
خدمت او بخت ارادت باشد
من
در
غم تو چو غنچه بندم زنار
تا نرگس تو چو خوشه زوبين دارد
در
باغچه عمر من غم پرورد
نه سرو نه سبزه ماند، نه لاله، نه ورد
آن را که لب دم مسيحا خيزد
آخر به چه زهره تب
در
او آويزد
در
باغ بنفشه را شرف زان افزود
کو حلقه به گوش زلف تو خواهد بود
در
آرزوئي که روزگارت ندهد
غرقه شدي و زود گذارت ندهد
امشب نه به کام روزگار است آن مرد
ناخورده شراب
در
خمار است آن مرد
در
باغ شعيب و خضر و موسي نگريد
تا چشمه خضر و ماه و شعري نگريد
در
زير درخت شاخ طوبي نگريد
بر آب روان سايه موسي نگريد
سبحان الله ز فرق سر تا قدمت
در
قالب آرزوي ما ريخته اند
هرچشم که از چشم بدش چشم رسيد
در
چشمه چشم تو چنان چشم مباد
در
رقص آيد چو دل به فرياد آيد
وز فريادش عهد ازل ياد آيد
آن را که چو مه نگار
در
بر بايد
دامن دامن، کله کله زر بايد
صفحه قبل
1
...
2108
2109
2110
2111
2112
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن