نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
مجموعه آثار عطار
اگر صورت اگر معني است اي يار
از او باشد وجود هر دو
در
کار
درود از حضرتش بر جان آن کس
که نامد
در
جهان ماننداو کس
شنيدي
در
شب اسري کجا شد
همه تابع بدند او مقتدا شد
هنوز آدم ميان آب و گل بود
در
آنحضرت بجان حاضر بدل بود
چو حق اندر خدائي فرد و داناست
نبي
در
بندگي بيمثل و همتاست
اگر برطرز او گوئي سخن را
دو صد طعنه زند
در
عدن را
سعادت
در
ازل مقسوم کردند
مگر او را ازو محروم کردند
عبارت
در
سخن وانگاه درويش
مگر آنکس که باشد رهزن خويش
معاني بين که چون
در
ثمين است
محقق را همه مقصود اينست
ببازي
در
مياور کار خود را
شناسا شو تو از خود نيک و بد را
نبايد
در
شقاوت خرج کردن
از آن دوزخ نبايد درج کردن
بچشم خود جمال خويش بنگر
که هستي تو
در
اين ويرانه درخور
چو تو با معدن اصلي روي زود
خدا گردد
در
اين حال از تو خوشنود
ملک را خدمت ديوان مفرماي
ملک را کار
در
ديوان مفرماي
چو علم و حکمت و پرهيزکاري
پس آنگه پيشه کن
در
بردباري
هر آن چيزي که
در
کون و مکانست
نشن هر يک اندر تو عيانست
يقين گشتش که
در
باب فتوت
امانت داشتن هست از مروت
امين آن امانت آدم آمد
که ثابت
در
ديانت آدم آمد
تمامت انبيا جوياي آنند
در
اينره جمله از ما باز مانند
بود
در
امتم هر جا غريبي
ازين گوهر بود او را نصيبي
امين ميباش
در
حفظ امانت
مکن يک لحظه اندر وي خيانت
بخوان آن را ز قرآن و ز اخبار
براه شرع
در
ميباش هشيار
کمال آن شناس و حفظ آن کار
نبد جز
در
خور سالار مختار
چو بخشيدت نصيبي زان سعادت
پي دل گير
در
کوي ارادت
تو جان از دل بجز نامي نداني
که
در
قالب هميشه قلب خواني
هم او شد ملک خاص حضرت شاه
نباشد ديو را هرگز
در
او راه
اگر آن چشم و آن گوشت نباشد
بجز شيطان
در
آغوشت نباشد
ازو گر نور نبود
در
دماغت
ز ناداني خلل گيرد چراغت
سزاي معرفت از بهر آني
که آن جوهر تو داري
در
نهاني
همه چيزي بنور خود بداند
مگر
در
راه عشق او خيره ماند
خوشا مرغي که اصل کيميا شد
بصورت درد و
در
معني دوا شد
بشر گردد ملک از بهر آن بوي
بعشق عشق باشد
در
تک و پوي
در
اينره رهزنت نفس است ايجان
قوي تر دشمنت نفس است ايجان
بصورت گر چه او بيگانه تست
بمعني
در
ميان خانه تست
ولي تا گردد او مرتاض
در
راه
بسي زحمت نمايد گاه و بيگاه
خلاف او همي کن
در
همه کار
وليکن بر طريق شرع زنهار
لجام تقويش درکش تو ايدوست
که
در
اصل اوست تند و سرکش ايدوست
مقامات آورد
در
زير معراج
نهد پاي اضافت بر سر تاج
ز غير حق تبري کن تو جانا
که تا بينا شوي
در
راه و دانا
از ايمانست اصل جمله اي يار
تو را همچو جان
در
دل نگهدار
چو بيخ اندر دلت ايمان قوي کرد
تواني
در
دو عالم رهروي کرد
در
اسلامت چو ايمان نيست ياور
سيه رو باشي اندر پيش داور
ترا چون
در
عمل تقصير باشد
ز نفست ديو را توقير باشد
عمل با علم چون شد يار و هم پشت
نماند ديو را جز باد
در
مشت
چو علم آموختي رو
در
عمل آر
که تا يابي بنزد حضرتش بار
مقصر
در
عمل مهجور باشد
مدام از حضرت حق دور باشد
بعلم اندر تو توفير عمل کن
در
آن توفير تقصير عمل کن
چو بيجان را بدن نايد بکاري
طمع
در
وي کند هر مور و ماري
عمل با علم و با اخلاص بايد
که
در
محشر ازو کاري برايد
منه تفضيل جهل خويش بر علم
سعادت جمله مدفونست
در
علم
صفحه قبل
1
...
2098
2099
2100
2101
2102
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن