167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان بيدل دهلوي

  • حرفي از چشم ترم گفتند در گوش محيط
    موجش از گرداب ماند انگشت حيرت در دهان
  • چون گلم در غنچه چندين چشم زخم آسوده است
    آه ازان روزيکه در بازار بايد تاختن
  • جهان در خورد استعداد حکمي در نظر دارد
    توهم فرمان بملک لاشريک خويش راهي کن
  • زعلم حسرت ديدار بختي در نظر دارم
    که گردد خامشي صور قيامت در جواب من
  • نمو در مزرعه ام پاي بدامن خفته ئي دارد
    ترشح ريزه ميناست در طبع سحاب من
  • چو آن اشکي که گردد خشک در آغوش مژگانها
    بعشقت در طلسم نيشتر دارم جگر پنهان
  • تماشاگاه جمعيت تحيرخانه دردم
    که چون آينه در ديوار دارد نام در پنهان
  • چه فيضست اين که در انديشه شريني نامش
    چو مغز پسته ميگردد زبانها در شکر پنهان
  • با وطن آوارگانرا غربتي در کار نيست
    موج ناچار است در بحر از پريشان زيستن
  • در جنون سامان جيب و دامني در کار نيست
    جامه عرياني از رنگم قبا خواهد شدن
  • گر گدا دست طمع دزدد زهم در آستين
    ميکشد خشکي کف اهل کرم در آستين
  • در قمار زندگي يارب چه بايد باختن
    چون حبابم از نفس نقد عدم در آستين
  • بسکه چون شمعم تنکسرمايه اين انجمن
    يک گلم هم در گريبانست و هم در آستين
  • اين زمان در کسوت رنگم گريبان ميدرد
    همچو گل دستي که بر سر ميزدم در آستين
  • بروي نکهت گل غنچه هرگز در نمي بندد
    زحسن خلق ممکن نيست در دلها نگنجيدن
  • نميدانم چه برق افتاده در بنياد ادراکم
    که داغ دل شرار کاغذي شد در کنار من
  • در عرصه وفا عرق شرم همتست
    از زخم تازه در پي مرهم گريستن
  • باده را در دامن مينا بهاري ديگر است
    آب دارد آبرو تا ميرود در پاي سرو
  • تحقيق طايريست که در گلشن يقين
    در بستنست بر رخ غير آشيان او
  • اشارت محو حيرت کن که در بزم تماشايش
    برنگ ماه نو در چشم ميگردد نهان ابرو
  • اي بسا فطرت که در پرواز اوج عزتت
    جسته زين نه بيضه بر در آشيان انداخته
  • عالم يکتاست اينجا معرفت در کار نيست
    خودسريها فهم ما را در گمان انداخته
  • در فکر خويشيم آزادگي کو
    ما را گريبان افگنده در چاه
  • غوطه در محيط زند تا حباب باده کشد
    در شکست ساغر دل خفته است حوصله
  • در محيطي کز فلک طرح حباب انداخته
    کشتي ما را تحير در سراب انداخته