167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

مجموعه آثار عطار

  • نشسته عشق او در جان عطار
    بگويد سر او را برسر دار
  • همه ديوند در صورت چو آدم
    بصد باره ز اسب و گاو و خر کم
  • به ظاهر جان اگر بيني دريشان
    وليکن در حقيقت مرده شان دان
  • محمد گفت کاصحابم نجومند
    گهي در مکه و گاهي به رومند
  • بدين معني هميشه در جهانند
    ز نسل و نسبت يک خاندانند
  • تمام اوليا در آن کتابند
    ولي اين سر اکنون نه نمايند
  • نداري در حقيقت ديده ديد
    گرفتي راه بي راهي به تقليد
  • چه خواهي گفت اندر روز محشر
    که کردي رخنه در دين پيمبر
  • چو گم کردي تو ره کي راه يابي
    تو کي راه همه در چاه يابي
  • برو عطار اين سر را نگه دار
    که اغيارند در آفاق بسيار
  • چه جوش عشق باشد در روانم
    مگر اين عشق دارد قصد جانم
  • چه سنجد قطره ها در پيش دريا
    خداوندا تو اي دانا و بينا
  • توي در راه حق پشت و پناهم
    توي اندر معاني پادشاهم
  • مقام عشق باشد در همه جا
    و از او خالي نباشد هيچ مائوا
  • بهر جائي که باشي در حضور است
    ولي نادان ز سر عشق دور است
  • ز عشق مرتضي يابي تو بهره
    روي در بحر وحدت همچو قطره
  • ز عشق مرتضي گر در خروشي
    ز دستش شربت کوثر بنوشي
  • در او بيني حقيقت نور معني
    برون آئي ز فکر و کذب و دعوي
  • که پير تست مظهر بس عجايب
    در او بيني تو آثار غرايب
  • مرا در عشق پير راه او شد
    درين ره سالکان را شاه او شد
  • تو او را پير ره دان در طريقت
    تو او را مظهر حق دان حقيقت
  • توي اندر ميان جان هويدا
    توي از راه معني در زبانها
  • توي ايمان توي غفران تو در جان
    توي سرور توي شاه و تو سلطان
  • بدشت ارژنه سلمان ترا خواند
    در آندم کو بدست شير درماند
  • شدي حاضر رهاندي از بلايش
    تو بودي در ره دين رهنمايش
  • توي در دل تو اندر ديده بينش
    ز نور تو مدار آفرينش
  • بظاهر گه به روم و گه به چيني
    به باطن در همه روي زميني
  • چه ره يابي شوي مانند خورشيد
    بماني در بقايش زنده جاويد
  • به هنگامي که حيدر در نماز است
    چنان مستغرق درياي راز است
  • ستاده ديد شه را در نماز او
    بحق برداشته روي نياز او
  • بپاي شه در افتاد و ثنا گفت
    هزاران شاه دين را مرحبا گفت
  • چنان مستغرقست در ذات يزدان
    که او را نه خبر از جسم و از جان
  • چنين ميکن عبادت اي برادر
    ولي ميدار در دل حب حيدر
  • اگر صد سال باشي در عبادت
    نيابي تا بشاه دين ارادت
  • عبادت آن زمان حقرا قبول است
    که در دل حب اولاد رسول است
  • دگر پرسي که علم دين کدامست
    معلم در ره و آيين کدامست
  • حقيقت معرفت دان علم حق را
    بخوان در نزد دانا اين سبق را
  • زمين و آسمان و جمله اشياء
    چه خشخاشي بود در پيش دانا
  • اگر صد قرن در عالم شتابي
    به خود رائي تو علم دين نيابي
  • سخن را معنيش داند سخندان
    چه خر مهره بود در پيش نادان
  • کرا قدرت که گويد حق بديدم
    بمعني در ره وحدت رسيدم
  • مينداز اين کتاب در نزد نادان
    نداند مرد نادان امر يزدان
  • از اين جوهر بداني رمز اسرار
    به بيني در حقيقت روي دلدار
  • ترا ياري به از جوهر نباشد
    که در هر کان بدان گوهر نباشد
  • چه مظهر يافتي در وي نظرکن
    محبان علي را زان خبر کن
  • در او بيني تو جوهرهاي بسيار
    بود هر بيت او لؤلؤي شهوار
  • اگر غواص نبود در که آرد
    همان باران رحمت برکه بارد
  • دليلانند غواصان اين بحر
    که در مي آورند از بحر يک سر
  • برآورد حيدر از دريا بسي در
    که شد دامان اهل الله ازو پر
  • در پناه من بحيي کو نميرد
    ب آهي عذر صد عصيان پذيرد