نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خاقاني
بر آسمان وزارت گر انجم هنرستي
وزارت و هنر امروز
در
شمار منندي
تا کي گوئي که بوده ام به بسيجات
کانچه بود
در
پس بسيج نداري
کائنا من کان خاک
در
توست
که زخاک اين همه کائن تو کني
دل خاقاني اگر کوه غم است
هم
در
آن کوه معاون تو کني
ور ره امن تو پيش آري هم
در
ره بيم هم ايمن تو کني
طاعنان خسته دلش مي دارند
خار
در
ديده طاعن تو کني
که
در
خانه آواز يک گربه به
که ده غرش شير دندان نماي
اگر حق مهرش به جاي آرمي
طرب را چو گل
در
چمن کشتمي
هم او را از آن حاصلي نيستي
وگر خويشتن
در
حزن کشتمي
رفيقا مکش خويشتن
در
فراق
که گر شايدي کشت من کشتمي
زبان بران زمانه به گشتن اند، مگوي
که
در
زمانه منم هم زبان خاقاني
دليل حمق تو طعن تو
در
سنائي بس
که احمقي است سر کرده هاي شيطاني
از دست ديو حادثه
در
تو گريخت دين
يعني شهاب دين توئي اندوه دين خوري
در
مدحت تو مبدع سحر آفرين منم
شايد دريغ مبدع سحر آفرين خوري
در
شرق و غرب صبح پسينم به صدق و فضل
تو آفتابي انده صبح پسين خوري
افتاب است و زهره مي طلبد
در
بر مه نمي خزد بي بي
قمي و درگزيني و کاشاني وزير
در
خواجگي سر آمدگانند گم تويي
کوهکن
در
عشق شيرين غيرتي گر داشتي
نقش شيرين را به چشم ديگران نگذاشتي
چون طبق بر طبق زنند افغان
در
طبق هاي آسمان بيني
چرخ قرابه تهي است پاره خاک
در
ميان
پري آن قرابه ده جرعه براي صبح دم
باده به گوش ماهيي بيش مده که
در
جهان
هيچ نهنگ بحرکش نيست سزاي صبح دم
بر
در
درج خط قدح از افق تنوره بين
عکس دو آفتاب را نورفزاي زندگي
باد دريغ
در
دلم کشت چراغ زندگي
بوي چراغ کشته شد سوي هواي آسمان
چرخ چرا به خاک زد گوهر شب چراغ من
کافسر گوهران کنم
در
ثناي شاه را
خامه مار پيکرش باد رقيب گنج دين
مهره و زهر
در
سرش درد و دواي ايزدي
صفحه قبل
1
...
2096
2097
2098
2099
2100
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن