نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
جوهر الذات عطار
ندارد هيچکس امروز دلدار
چنان
در
بر بکام دل که عطار
دل عطار امروز اوفتاده است
چو خورشيدي که
در
روز افتادست
ترا اين جوهر دل کن نظر باز
که کل
در
دل ويست و جان خبر باز
دگر با دل يقين دادست اينجا
در
دل و جان چو بگشادست اينجا
از آن اين گنج دل پرگوهر آمد
که از صورت بيکره بر
در
آمد
دلم چون ترک بود خويش کرد است
از آن ذرات را
در
پيش کرد است
کنون فردست جان
در
دل بمانده
بروي جان جان حيران بمانده
تعالي الله که بيمثل و صفاتند
حقيقت هر دو
در
ديدار ذاتند
تعالي الله که هر دو
در
يکي اند
ابا عطار جانان بيشکي اند
تعالي الله از اين جوهر پاک
که اندر آب و ريح و نار
در
خاک
که را زهره است تا جوهر ستاند
در
اين درياي او غرقه نماند
در
اين بحرم يکي جوهر پديدست
درونم بيشک از بيرون پديدست
کنون هم وصل هر دو آشکارست
حقيقت هر دو
در
ديدار يارست
کسي ديدست جان مانند اول
بشد دل نيز
در
آخر معطل
همه ذرات با ايشان يکي اند
کنون
در
وصل جانان بيشکي اند
چو جان اصلست از جانان خبردار
چو من پيوسته
در
جانان پديدار
بجز جانان مبين
در
هيچ رويت
که او اينجاست اندر گفتگويت
فنا کن خرقه خود
در
بر دوست
برون آور حقيقت مغز از پوست
در
اين سر فنا عطار افتاد
يقين گفتار من با يار افتاد
سخن
در
بيخودي ميگويم اکنون
ز جانان وصل کل ميجويم اکنون
سخن
در
وصل کل هيلاج افتاد
از آن گفتار با حلاج افتاد
سخن
در
وصل کل اينجا نمايم
ز ذات کل بيان پيدا نمايم
در
اينجا وصل جانان دست دادست
غنيمت دان که جانان دست دادست
خبر امروز بايد بودنت يار
که خواهي گشت
در
وي ناپديدار
که باشد تا وصال اينجا بيابي
ورا
در
نقد حال اينجا بيابي
خبر دارم ز نقد حال امروز
که دارم
در
دورن يار دل افروز
خبر
در
وصل آنکس باز يابد
که اينجا اصل جانان باز يابد
اگر امروز يابي آن خبر باز
همه اسرار يابي
در
نظر باز
فروغ روي آن مه گر بيابي
چو من
در
جزو دنيا کل شتابي
ترا چندين معاني بهر اين است
که يکي
در
يکي عين اليقين است
اگر امروز باشي
در
خبر تو
يقين فردا توئي صاحب نظر تو
همه کورند اندر آشنائي
همه يک اصل و مانده
در
جدائي
منم بر تخت معني کامران من
حقيقت رفته
در
کون و مکان من
چو سلطانم کنون
در
هر دو عالم
کنم اينجايگه حکم دمادم
منم سلطان معني اندر آفاق
فتاده
در
نهاد و اصلان طاق
منم سلطان معني بيچه و چون
نموده روي خود
در
هفت گردون
منم سلطان معني
در
يقينم
که بيشک اولين و آخر آخرينم
دمي
در
اين کتاب از جان نظر کن
دل و جان زين سخنها باخبر کن
چو بر خواني شوي
در
عشق واصل
ترا مقصود کل آيد بحاصل
هر آنکو اين کتب را باز بيند
بخواند
در
درون او راز بيند
چو نور يار
در
جانم عيانست
از آن پرنورم اين شعر و بيان است
چو نور يارم اينجا هست ديدار
همه
در
نور جانان ناپديدار
بمعني اندر اينجايم سخنگوي
بمعني برده ام
در
هر سخن گوي
سخن از من بمانده يادگارم
که
در
معني حقيقت بود يارم
چو من ديگر نيايد سوي دنيا
که هستم
در
عيان ديدار مولا
نمودي وصل جانان
در
يقين تو
ميان سالکان پيش بين تو
شناساي حقي
در
هر دو عالم
کز او ميگوئي اينجاگه دمادم
توئي منصور ثاني
در
يکي تو
دم او يافتستي بيشکي تو
توئي منصور اکنون راز گفته
همه
در
جوهر حق باز گفته
چو جانانست
در
ما رخ نموده
کنون اينجا رخ فرح نموده
صفحه قبل
1
...
2090
2091
2092
2093
2094
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن