نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خاقاني
سنگ
در
عين درشتي است امين
لاجرم گاه محک گه حکم است
در
بزرگي جسدشان منگر
که دل خرد بزرگ از همم است
نبرد ديده بسي ناز چراغ
زان که با خواب
در
او بهم است
شروان که زنده کرده شمشير توست و بس
شمشيروار
در
کف دريا شعار توست
از آسمان خاطر و بحر ضمير من
در
دري و کوکب دري نثار توست
از دهر خاطر فضلا را مخاطره است
خاقاني از مخاطره
در
زينهار توست
سخاش نور نخستين شناس و صور پسين
که جان به قالب اميد
در
دميده اوست
سيمرغ دولت از فزع ديو گوهران
در
گوهر حسام سليمان نگين گريخت
حرزي است کز قلاده اهريمن خبيث
بگسست و
در
حمايل روح المين گريخت
ترسان عروس ملک چو دخت فراسياب
در
ظل پهلوان تهمتن مکين گريخت
طفلي است ماهروي که از مار حميري
در
ماه رايت پسر آبتين گريخت
اين دو طفل هندو از بام دماغ
بر
در
صدرش به مولائي فرست
شب
در
آن شهر است غوغا ز اختران
مهر شحنه سوي غوغائي فرست
عازر دل مرده اي
در
وي گريز
گو مرا باد مسيحائي فرست
قدر نظم و نثر او داند به شرط
سوي روضه
در
دريائي فرست
نحل را برخوان شاخ آور ز جود
پس
در
آن فضل عسل زائي فرست
يعني از بستان خاطر نوبري
باز کن
در
زي زيبائي فرست
قطب سپهر رفعت يعني رکاب شاه
در
اوج دار ملک رسيد از کران آب
هرگز که آب ديد مصور
در
آينه
يا آينه که ديد مصفا ميان آب
از بس که خاک
در
جگر آب سده بست
مستسقي حسام ملک گشت جان آب
پس از چه بود که
در
من کمان کشيد فلک
نرفته هيچ خدنگي خطا کمانش را
بدان قرابه آويخته همي مانم
که
در
گلو ببرد موش ريسمانش را
سخن براي زبان
در
غلاف کام کنند
کجا برات نويسند نام و نانش را
همه حسن
در
تن من سلطان است
جز مشامي که گداي است مرا
در
افعال خلق آشکارا شود
قضائي که آيد نهان خلق را
صفحه قبل
1
...
2086
2087
2088
2089
2090
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن