167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • دف حلقه تن و حلقه بگوش است همه تن
    در حلقه سگ تازي و آهوي ختائي
  • خاقاني و بحر سخن و حضرت خاقان
    لفظش صدف و اين غزلش در بهائي
  • او در سخن از نابغه برده قصب السبق
    چون خسرو نعمان کرم از حاتم طائي
  • در شانه دست ظفر آئينه غيبي
    هم آينه هم صيقل شمشير قضائي
  • اي پرچم رايات ملک چشم بدت دور
    کز پر غراب آمده در فر همائي
  • قدر توبر افلاک سپه راند و پسش گفت
    ما در تو نگنجيم که بس تنگ فضائي
  • بر تخت شهنشاهي و در مسند عزت
    ادريس بقا باش که فردوس لقائي
  • در اين منزل اهل وفائي نيابي
    مجوي اهل کامروز جائي نيابي
  • عجوز جهان در نکاح فلک شد
    که جز عذر زادنش رائي نيابي
  • بلي در زناشوئي سنگ و آهن
    بجز نار بنت الزنائي نيابي
  • در اين هفت ده زير و نه شهر بالا
    وراي خرد ده کيائي نيابي
  • وليکن به نه شهر اگر خانه سازي
    به از دل در او کد خدائي نيابي
  • گر از کعبه در دير صادق دل آيي
    به از دير حاجت روائي نيابي
  • در اين جايگه غم مقيم است کورا
    بجز پرده دل وطائي نيابي
  • منه مهره کز راست بازان معني
    در اين تخته نرد آشنائي نيابي
  • دغا در سه شش بيش بيني ز ياران
    چو يک نقش خواهي دغائي نيابي
  • ازين دو عقاقير صحراي دلها
    در اين هفت دکان گيائي نيابي
  • در يوسفي زن که کنعان دل را
    ز صاع لئيمان عطائي نيابي
  • جزاي نکوئي است نام نکوئي
    که بالاي آن در فزائي نيابي
  • نهم چار بالش در ايوان عزلت
    زنم چند نوبت چو مير مطاعي
  • به صف النعال فقيهان نشينم
    که در صدر شاهان نماند انتفاعي
  • در خون نشسته ام که چرا خوش نشسته ام
    اين خواندگان خلد به دوزخ سراي ري
  • شعريان از اوج رفعت در حضيض خاک شد
    چرخ بايستي که بر شام و يمن بگريستي
  • پيش چشمش مرغ را کشتن که يارستي که او
    گر بديدي شمع در گردن زدن بگريستي
  • آه جان فرسا اگر در سينه نشکستي مرا
    اينکه جان فرسودم از آه، آسمان فرسودمي