167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • جان خاک نعل مرکبت وز آب طوق غبغبت
    در آتش موسي لبت، باد مسيحا داشته
  • خاقان اکبر کز دها بگشاد نيلي پرده ها
    ديد آتشين هفت اژدها در پرده ماوا داشته
  • خط کفش حرز شفا، تيغش در او عين الصفا
    چون نور مهر مصطفي جان بحيرا داشته
  • باد سليمان در برش و زنار موسي منظرش
    طير است گوئي پيکرش، طور است مانا داشته
  • صبح خيزان بين قيامت در جهان انگيخته
    نعره هاشان نفخ صور از هر دهان انگيخته
  • عاريت برده ز کام روزه داران بوي مشک
    در لب خم کرده و زخم ضيمران انگيخته
  • در وداع روزه گلگون مي کشيده تا ز خاک
    جرعه چون اشک وداع گلستان انگيخته
  • کرده سي روزه قضاي عشرت اندر يک صبوح
    و آتشي ز آب صبوحي در جهان انگيخته
  • شاهدان آب دندان آمده در کار آب
    فتنه را از خواب خوش دندان کنان انگيخته
  • کشتي زرين به کف درياي ياقوتين در او
    وز حباب گنبد آسا بادبان انگيخته
  • بربطي چون دايگان و طفل نالان در کنار
    طفل را از خواب دست دايگان انگيخته
  • دف هلالي بدر شکل و در شکارستان او
    از حمل تا ثور و جديش کاروان انگيخته
  • زخمه گشتاسب در کين سياوش نقش سحر
    پيش تخت شاه کيخسرو مکان انگيخته
  • راوي خاقاني از آهنگ در ديوان سمع
    نقش نام بوالمظفر اخستان انگيخته
  • شب گوزن افکنده گويي شاخش اينک در هوا
    خونش از نيلوفر چرخ ارغوان انگيخته
  • در بره مريخ گرزگاو افريدون به دست
    وز مجره شب درفش کاويان انگيخته
  • بخت بر زرهاي انجم در ترازوي فلک
    نقش نام اخستان کامران انگيخته
  • اين تويي کز غمزه غوغا در جهان انگيخته
    نيزه بالا خون بدان مشکين سنان انگيخته
  • ذاتش از نور نخستين است و چون صور پسين
    صورت انصاف در آخر زمان انگيخته
  • در يد بيضاش ثعبان از کمند خيزران
    خصم را ضيق النفس زان خيزران انگيخته
  • حاسدش در حسرت اقبال و با کام دلش
    صدمه ادبار خسف از خان و مان انگيخته
  • هر يکي اسفندياري در دژ روئين درع
    از سر دريا غبار هفت خوان انگيخته
  • بابک از تيغ و خليفه از سنان در کارزار
    جوش جيش از اردشير بابکان انگيخته
  • برکشيده تيغ اسد چون افتاب اندر اسد
    در تموز از آه خصمان مهرگان انگيخته
  • در جزيره رانده يک دريا ز خون روسيان
    موج از آن درياي خون کوه کلان انگيخته