نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خاقاني
بهرام کاسقفي است به زنار هرقلي
در
گفت از ظلال تيغش به مغفري ندارم
ماهي که شيفته است به زنجير راهبان
در
گفت از محيط دست تو به معبري ندارم
در
سايه قبولت باد جهان نيارم
بر کوهه ثريا عقد ثري ندارم
جان نقش بلخ گردد دل قلب مرو گيرد
آن روز کز
در
تو نسيم هري ندارم
بر من درت گشايد درهاي آسمان را
زين
در
نگردم ايرا زين به دري ندارم
دانم که نيک داني دانند دشمنان هم
کامروز
در
جهان به سخن هم سري ندارم
در
بابل سخن منم استاد سحر تازه
کز ساحران عهد کهن همبري ندارم
در
اين دامگاه ارچه همدم ندارم
بحمدالله از هيچ غم غم ندارم
مرا با غم از نيستي هست سري
که کس را
در
اين باب محرم ندارم
مرا کشت زاري است
در
طينت دل
که حاجت به حوا و آدم ندارم
مرا عز و ذلي است
در
راه همت
که پرواي موسي و بلعم ندارم
چو
در
سبز پوشان بالا رسيدم
دگر جامه حرص معلم ندارم
امام امم ناصر الدين که
در
دين
امامت جز او را مسلم ندارم
فلک خورد سوگند بر همت او
که
در
کون جز تو مقدم ندارم
زهي دين طرازي که بي نقش نامت
در
آفاق يک حرف معجم ندارم
به دل
در
خواص بقا مي گريزم
به جان زين خراس فنا مي گريزم
چو بيگانه اي مانم از سايه خود
ولي
در
دل آشنا مي گريزم
مرا چون خرد بند تکليف سازد
ز بند خرد
در
هوا مي گريزم
بگو با مغان کاب کاري شما راست
که
در
کار آب شما مي گريزم
مرا ز اربعين مغان چون نپرسي
که چل صبح
در
مغ سرا مي گريزم
مغان را خرابات کهف صفا دان
در
آن کهف بهر صفا مي گريزم
قفا چون ز دست امل خوردم اکنون
ز تيغ اجل
در
قفا مي گريزم
به بزغاله گفتند بگريز، گفتا:
که قصاب
در
پي کجا مي گريزم
من آبم که چون آتشي زير دارم
ز ننگ زمين
در
هوا مي گريزم
گرم ساز يکتا زني يا دوتائي
در
اندازمت کز سه تا مي گريزم
صفحه قبل
1
...
2067
2068
2069
2070
2071
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن