167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • ميلي بهر بها بخر و در دو ديده کش
    باري نبيني اين گهر بي بهاي خاک
  • ديد آسمان که در دهنش خاک مي کنند
    واگه نبد که نيست دهانش سزاي خاک
  • در ملت محمد مرسل نداشت کس
    فاضل تر از محمد يحيي فناي خاک
  • پاکا! منزها! تو نهادي به صنع خويش
    در گردناي چرخ سکون و بقاي خاک
  • غم در جگر زد آتش برزين مرا و من
    از آب ديده دجله به برزن درآورم
  • زانو کنم رصدگه و در بيع خان جان
    صد کاروان درد معين درآورم
  • در گلشن زمانه نيابم نسيم لطف
    دود از سموم غصه به گلشن درآورم
  • در ديولاخ آز مرا مسکن است و من
    خط فسون عقل به مسکن درآورم
  • در رنگ و بوي دهر نپيچم که ره روم
    ارقم نيم که يال به چندان درآورم
  • گفتم روم به مکه و جويم در آن حرم
    گنجي که سر به حصن محصن درآورم
  • دل در مغاک ظلمت خاکي فسرده ماند
    رختش به تابخانه بالا برآورم
  • چون در تنور شرق پزد نان گرم، چرخ
    آواز روزه بر همه اعضا برآورم
  • در کوي حيرتي که هم عين آگهي است
    نادان نمايم و دم دانا برآورم
  • جام بلور در خم روئين به دستم است
    دست از دهان خم به مدارا برآورم
  • تا کي چو لوح نشره اطفال خويش را
    در زرد و سرخ حليت زيبا برآورم
  • گر در عيار نقد من آلودگي بسي است
    با صاحب محک چه محاکا برآورم
  • گر بخت باز بر در کعبه رساندم
    کاحرام حج و عمره مثنا برآورم
  • سي ساله فرض بر در کعبه قضا کنم
    تکبير آن فريضه به بطحا برآورم
  • حراقه وار در زنم آتش به بوقبيس
    ز آهي که چون شراره مجزا برآورم
  • از دست آنکه داور فريادرس نماند
    فرياد در مقام مصلا برآورم
  • زمزم فشانم از مژه در زير ناودان
    طوفان خون ز صخره صما برآورم
  • در بارگاه صاحب معراج هر زمان
    معراج دل به جنت ماوي برآورم
  • سوگند خورد مادر طبعم که در ثناش
    از يک شکم دوگانه چو جوزا برآورم
  • فردا هم از شفاعت او کار آن سراي
    در حضرت خداي تعالي برآورم
  • باختم با پاکبازان عالم خاکي به خاک
    وز پي آن عالم اينک در قماري ديگرم