نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.17 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
هر چه خواهي همه
در
خانه خودمي يابي
همچو آينه اگر حلقه زني بر
در
خويش
سعي وابستگي آخر
در
فيضي نگشود
عقده
در
کار من افتاد چو قفل از پر خويش
چنين تا کي طپد
در
انتظار زخم نخچيرش
در
آغوش کمان بر دل قيامت ميکند تيرش
اگر
در
خانه آينه حسنش پرتو اندازد
چو جوهر لمعه خورشيد جوشد از
در
و بامش
نه تنها
در
دل آينه رنگ جلوه ميخندد
در
آغوش نگينها هم تبسم ميکند نامش
چراغ عقل
در
بزم جنون روشن نميگردد
مگر سوزد دماغي
در
شبستان سويدايش
نيم
در
خاکساري هم بساط آبله اما
سري دارم که
در
هر گام بايد کرد پامالش
چرا دل نبالد
در
آشفتگيها
که چون تاب زددست
در
تار مويش
صاف طبعانرا به پستي مي نشاند چرخ دون
با همه روشندلي
در
دست گوهر
در
محيط
نشود شکوه گره
در
دل روشن گهران
دود
در
سينه محال است نهان دارد شمع
کرد آگاهم زسور و ماتم اين انجمن
در
بهار آواز بلبل
در
خزان بانگ کلاغ
برخود از ساز شگفتن کي گمان دار عقيق
در
خور نامت تبسم
در
دهان دارد عقيق
خون دلرا
در
بساط ديده رنگي ديگر است
آبرو
در
خاتم افزونتر زکان دارد عقيق
بي خيال نرگست
در
بزم مخموران شوق
ساغر مي ميطپد
در
خون چو چشم دردناک
با تامل مشورت
در
کار حق جستن خطاست
دامن فرصت کم افتاد است
در
دست درنگ
در
ياد جلوه تو که دارد هزار رنگ
چون گل گرفته است مرا
در
کنار رنگ
ديوانه ما را دلي
در
سينه نتوان يافتن
دارد شراري يادگار از سنگ طفلان
در
بغل
تابست ادب نامه من
در
پر بسمل
پرواز گرفته است شکن
در
پر بسمل
دل محو شهادتگه نازيست که اينجا
خون
در
رگ موجست و کفن
در
پر بسمل
چيست درين فتنه زار غير ستم
در
بغل
يکنفس و صد هزار تيغ دودم
در
بغل
(بيدل) از اوهام جسم باخت صفا جان پاک
زنگ
در
آينه بست نور ظلم
در
بغل
محو جنون ساکنم شوربيان
در
بغل
چون چشم خوبان خفته ام ناز غزالان
در
بغل
خلقست زين گرد هوس يعني زافسون نفس
شور قيامت
در
قفس آشوب طوفان
در
بغل
خاک من بنياد سر
در
حسرت چاک جگر
وقتست چون گرد سحر خيزد گريبان
در
بغل
ميتوان
در
باغ ديد از سينه افگار گل
کاين گل اندامان چه مقدارند
در
آزار گل
صفحه قبل
1
...
204
205
206
207
208
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن