167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • بر در اميدشان قفل از فقل حسبي زده
    تا ز دندانه کليدش سين سبحان ديده اند
  • آمده تانخله محمود در راه از نشاط
    حنظل مخروط را نارنج گيلان ديده اند
  • هشتم ذيحجه در موقف رسيده چاشت گاه
    شامگه خود را به هفتم چرخ مهمان ديده اند
  • بامدادان نفس حيوان کرده قربان در مني
    ليک قربان خواص از نفس انسان ديده اند
  • با سياهي سنگ کعبه همبر آيد در شرف
    سرخي سنگ مني کز خون حيوان ديده اند
  • کعبه در دست سياهان عرب ديده چنانک
    چشمه حيوان به تاريکي گروگان ديده اند
  • کوس را بين خم ايوان سليمان که در او
    لحن داود به آهنگ دل آرا شنوند
  • از سر و پاي در آيند سراپا به نياز
    تا تعال از ملک العرش تعالي شنوند
  • همه را نسخه اجزاي مناسک در دست
    از پي کسب جزا خواندن اجزا شنوند
  • عابدان نعره برآرند به ميدانگه از آنک
    نعره شير دلان در صف هيجا شنوند
  • هيچ اگر سايه پذيرد منم آن سايه هيچ
    که مرا نام نه در دفتر اشيا شنوند
  • پس چو رضوان در جنات گشايد ملکان
    بانگ حلقه زدن کعبه عليا شنوند
  • در فلک صوت جرس زنگل نباشان است
    که خروشيدنش از دخمه دارا شنوند
  • بر در مرقد سلطان هدي ز ابلق چرخ
    مرکب داشته را ناله هرا شنوند
  • بهر وايافتن گم شده نعلين کليم
    والضحي خواندن خضر از در طاها شنوند
  • بنده خاقاني و نعت سر بالين رسول
    تاش تحسين ز ملک در صف اعلي شنوند
  • فخر من بنده ز خاک در احمد بينند
    لاف دريا ز دم عنبر سارا شنوند
  • اين ستاره دري و در دري
    بر همام بحرسان خواهم فشاند
  • بر جلال و مجد مجد الدين خليل
    در مدحت بيکران خواهم فشاند
  • گر چه در حلق سماکين افکنم
    چون کمند امتحان خواهم فشاند
  • بر خط دستش که هند و چين در اوست
    هفت گنج شايگان خواهم فشاند
  • هر که در طالعش قران افتاد
    سايه او از او کنار کند
  • مرغيم گنگ و مور گرسنه ام
    کس چو من مرغ در حصار کند
  • به فلک تخته در ندوخته اند
    چشم خورشيد بر ندوخته اند
  • کوه را در هوا نداشته اند
    شمس را بر قمر ندوخته اند