167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • هاتف حال اين خبر چون سوي عنقا رساند
    آمد و در خوردشان کرد به پرسش خطاب
  • باج ستان ملوک تاج ده انبيا
    کز در اويافت عقل، خط امان از عقاب
  • در عملش مير نحل نيزه کشيده چو نخل
    غرقه صد نيزه خون اهل طعان و ضراب
  • خاطر خاقاني است مدح گل مصطفي
    زآن ز حقش بي حساب هست عطا در حساب
  • يافت درستي که من توبه نخواهم شکست
    کرد چو صبح نخست روي نهان در نقاب
  • گفت چرا در صبوح باده نخواهي کنونک
    حجله برانداخت صبح حجره بپرداخت خواب
  • نقب زدم در لبت روي تو رسوام کرد
    کآفت نقاب هست صب حدم و ماه تاب
  • زاده خاطر بيار کز دل شب زاد صبح
    کرد در اين سبز طشت خايه زرين عزاب
  • از شکفه شاخسار جيب گشاده چو صبح
    ساخته گوي انگله دانه در خوشاب
  • عدل تو چون صبح راست نايب فاروق گشت
    دين عرب تازه کرد در عجم از احتساب
  • صبح نهد طرف زر بر کمر آسمان
    آب کند دانه هضم در جگر آسياب
  • مفخر خاقاني است مدح تو تا در جهان
    صبح برد آب ماه ميوه پزد ماه آب
  • شمه اي از خاطرش گر بدمد صبح وار
    مهره نوشين کند در دم افعي لعاب
  • چار ملک در دو صبح داعي بخت تواند
    باد به آمين خضر دعوتشان مستجاب
  • زبان مرغان خواهي طنين چرخ شنو
    در سليمان جويي به صدر خواجه شتاب
  • رواق چرخ همه پر صداي روحاني است
    در آن صدا همه صيت وزير عرش جناب
  • دو دست و کلک توديدم که در تمامي جود
    دو قله اند وليکن سه قبله طلاب
  • به مهر خاتم دل در اصابع الرحمن
    به مهر خاتم وحي از مطالع الاعراب
  • چراغ علم فروزد چو خضر و اسکندر
    در آب ظلمت ارحام ز آتش اصلاب
  • چو پشت آينه پيش تو حلقه در گوشم
    ز من چو آينه زنگ خورده روي متاب
  • ز بند شاه ندارم گله معاذ الله
    اگرچه آب مه من ببرد در مه آب
  • سخن که خيمه زند در ضمير خاقاني
    طناب او همه حبل الله آيد از اطناب
  • از هم نفسان نيست مرا روزي ازيراک
    در روزن من هم نرود صورت مهتاب
  • اميد وفا دارم و هيهات که امروز
    در گوهر آدم بود اين گوهر ناياب
  • مگزين در دونان چو بود صدر قناعت
    منگر مه نخشب چو بود ماه جهان تاب