نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خاقاني
زين چرخ عمر خوار سيه کاسه
در
کام دل نواله همه سم شد
بودند بسي سوختگان گرد
در
او
ليکن به سرا پرده او بار مرا بود
هر نعت که
در
وصف مثالش بشنودم
با صورت وصلش همه آن وصف خطا بود
در
دلم غصه اي گره گير است
چرخ تسکين آن دهد؟ ندهد
وفا از شهربند عهد رسته است
که اينجا خانه
در
کويي ندارد
از آن
در
عده عزلت نشسته است
که از زن سيرتان شويي ندارد
مرغان روزگار نگر کاژدهاي غم
گنجشک وارشان ز هوا
در
دهان کشد
جان کز تو
در
اين مقام دور است
آهنگ دگر سراي دارد
خاقاني از آسمان گذشته است
تا خاک
در
تو جاي دارد
آن کس که نگين لب تو يافت به صد جان
در
عرض وي انگشتري جم نپذيرد
در
معرکه عشق تو عقلم سپر افکند
کان حمله که او آرد رستم نپذيرد
آوازه جمالت اندر جهان فتاد
شوري ز کبرياي تو
در
آسمان فتاد
دل
در
سراي وصل تو يک گام درنهاد
برداشت گام ديگر و بر آستان فتاد
بازارگاني از دل زارتر که ديد
کز عشق سود جست به جان
در
زيان فتاد
کشتي صبر من سوي ساحل کجا رسد
با صد هزار رخنه که
در
بادبان فتاد
خاقاني از تو دور نه بر اختيار ماند
داني که
در
بلا به ضرورت توان فتاد
هر شب که پر شکوفه شود روي آسمان
در
چشم من شکوفه وش آيد خيال يار
در
کار دلي که گمره توست
تقصير نمي کني ز تقصير
خاقاني جان افشان بر خاک
در
جانان
کز عاشق صوفي جان ايثار چنين خوش تر
گيرم آتش زده اي
در
جانم
آخر آبم ز جگر بازمگير
گلبن مهر تو
در
باغ دل است
آب از آن گلبن تر بازمگير
او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش
خاکستري
در
دامنش پروانه پيرامون نگر
بسيار ديدي
در
دلم بازار عشق آراسته
آن چيست کانگه ديده اي بازار عشق اکنون نگر
خواهي که کشي ياري آن يار منم آري
گر کشتنيم باري
در
پاي تو اولي تر
دلي که بال و پري
در
هواي خاک بزد
نديد خواب شکفتن چو غنچه تصوير
صفحه قبل
1
...
2032
2033
2034
2035
2036
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن