نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
بسي روز
در
ماه هر بامداد
يکي فرش بودي به ديگر نهاد
چو اندر بره خور نهادي چراغ
پسش دشت بودي و
در
پيش باغ
همه طاقها بود بسته ازار
ز خز و سمور از
در
شهريار
که روشن بدي
در
شب تيره چهر
چوناهيد رخشان شدي بر سپهر
بدو گفت هر کس که شاه جهان
گزيدست را مشگري
در
نهان
نبايد که
در
پيش خسرو شود
که ما کهنه گشتيم و او نو شود
چو آن دانشي گفت و خسرو شنيد
به آواز او جام مي
در
کشيد
همي سبز
در
سبز خواني کنون
برين گونه سازند مکر و فسون
بدو گفت شاهايکي بنده ام
به آواز تو
در
جهان زنده ام
برين گونه تا سرسوي خواب کرد
دهانش پر از
در
خوشاب کرد
نشيند بدو
در
نگردد خراب
ز باران وز برف وز آفتاب
ز بالاي آن تا به داده رسن
به پيموده
در
پيش آن انجمن
چنين گفت کان را که دانش نبود
چرا پيش ما
در
فزوني نمود
نه ديوار ماندي نه طاق ونه کار
نه من ماندمي بر
در
شهريار
فروهشته زو سرخ زنجير زر
به هر مهره يي
در
نشانده گهر
فروتر بريده بسي دست و پاي
بسي کشته افگنده
در
زيرجاي
کزان بيشتر نشنوي
در
جهان
اگر چند پرسي ز دانا مهان
غلام و پرستنده از هر دري
ز
در
و ز ياقوت و هر گوهري
دگر گنج پر
در
خوشاب بود
که بالاش يک تير پرتاب بود
دگر اسب جنگي ده و شش هزار
دو صد بارگي کان نبد
در
شمار
چو آن نامه برخواند قيصر سپاه
فراز آوريد از
در
رزمگاه
چو زين روي و زان روي باشد سپاه
شود
در
سخن راي قيصر تباه
مرا خواست افگند
در
دام اوي
که تاريک بادا سرانجام اوي
ز بيم برادرش چيزي نگفت
همي داشت آن راستي
در
نهفت
چو آمد برون آن بد انديش شاه
نيارست شد نيز
در
پيشگاه
صفحه قبل
1
...
2019
2020
2021
2022
2023
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن