نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
فرستاده با خلعت و کام خويش
ز
در
بازگشتي به آرام خويش
چو بودي سر سال نو فوردين
که رخشان شدي
در
دل از هور دين
نشايد مگر دانش و تخت را
وگر
در
هنر بخشش و بخت را
چهل خوان زرين پايه بسد
چنان کز
در
شهر ياران سزد
چه از جامه نرم رومي حرير
ز
در
و زبرجد يکي آبگير
روا رو چنين تا به مرز خزر
ز ارمينيه تا
در
باختر
بدان من ز خسرو پذيرم سپاس
نيايش کنم روز و شب
در
سه پاس
شود فرخ اين جشن و آيين ما
درخشان شود
در
جهان دين ما
در
انديشه دل نگنجد خداي
به هستي همو با شدت رهنماي
ز کين نو آيين و کين کهن
مگر
در
جهان تازه گردد سخن
گشادند زان پس
در
گنج باز
کجا گرد کرد او به روز دراز
دگر پانصد
در
خوشاب بود
که هر دانه يي قطره آب بود
ز چيزي که خيزد ز هر کشوري
که چونان نبد
در
جهان ديگري
حسد کرد بدگوي
در
کار من
تبه شد بر شاه بازار من
ورا
در
زمين دوست شيرين بدي
برو بر چو روشن جهان بين بدي
ز شيرن جدا بود يک روزگار
بدان گه که بد
در
جهان شهريار
بگرد جهان
در
بي آرام بود
که کارش همه رزم بهرام بود
هزار و چهل چوب و شمشير داشت
که ديباي
در
بر زره زير داشت
ابا ياره و طوق و زرين کمر
بهر مهره يي
در
نشانده گهر
شنيدي بسي نيک و بد
در
جهان
ز کار بزرگان و کار مهان
کنون داستان گوي
در
داستان
ازان يک دل ويک زبان راستان
يکي مرد بد
در
دماوند کوه
که شاهش جدا داشتي ازگروه
يکي نامور شاه را تخت ساخت
گهر گرد بر گرد او
در
نشاخت
يکي تخت و آن گرزه گاوسار
که ماندست زو
در
جهان يادگار
چو جا ماسپ آن تخت رابنگريد
بديد از
در
گنج دانش کليد
صفحه قبل
1
...
2018
2019
2020
2021
2022
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن