نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
بيک دم شد او از جهان
در
نهان
سرآمد بران خوب چهره جهان
بدو گفت خاتون که با فراوي
سز دگر بنازيم
در
پر اوي
بران کوه خارا يکي اژدهاست
که اين کشور چين ازو
در
بلاست
بدو گفت هرکس کز ايران سرست
ببخشش نگر تا کرا
در
خورست
نهان نيست کردار او
در
جهان
ميان کهان و ميان مهان
کس او را نپذيرفت کش مايه بود
وگر
در
خرد برترين پايه بود
چو بشنيد خاقان پر انديشه شد
ورا
در
دل انديشه چون بيشه شد
در
گنج بگشاد و چندان گهر
بياورد شمشير و زرين کمر
که خراد برزين بران خيره ماند
همي
در
نهان نام يزدان بخواند
همان چرخ گردنده بي ستون
چرا نه به فرمان او
در
نه چون
ندانست کس
در
جهان نام اوي
ز گيتي بر آمد همه کام اوي
اگر
در
پزشکيت بهره بدي
وگر نامت از دور شهره بدي
بدو گفت روزي که کس
در
جهان
ندارد دلي کش نباشد نهان
نگه دار از آن ماه بهرام روز
برو تا
در
مرو گيتي فروز
همان کارد
در
آستين برهنه
همي دار تا خواندت يک تنه
ز مهر ورا از
در
بستن است
همان نيز بيمار و آبستن است
چنين گفت بهرام کورا بگوي
که هم زان
در
خانه بنماي روي
قلون رفت با کارد
در
آستي
پديدار شد کژي و کاستي
برفتند هرکس که بد
در
سراي
مران پير سر را شکستند پاي
که آگند ناگاه دريا به خاک
که افگند کوه روان
در
مغاک
غريبيم و تنها و بي دوستدار
بشهر کسان
در
بمانديم خوار
بسي پندها خواند بر خواهرش
ببر
در
گرفت آن گرامي سرش
ازان کار او
در
شگفتي بماند
جهانديدگان را همه پيش خواند
به ايوان کشيد آن همه گنج اوي
نکرد ايچ ياد از
در
رنج اوي
همه هرچ
در
چين و را بنده بود
به پوشيدشان جامه هاي کبود
صفحه قبل
1
...
2016
2017
2018
2019
2020
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن