نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
وزان پس يکي گنج آراسته
بدو
در
ز هر گونه اي خواسته
که از فر و اورند او
در
جهان
بدي دور گشت آشکار و نهان
بگفتند کاي شاه ما بنده ايم
به فرمان تو
در
جهان زنده ايم
تو نيرو دهي تا مگر
در
جهان
نخسبد ز من مور خسته روان
ز دينار و ديبا و تاج و کمر
ز گنج درم هم ز
در
و گهر
جهان ديد يک سر پر از کشتمند
در
و دشت پرگاو و پرگوسفند
گلستان چين با چهل اوستاد
همي راند
در
پيش مهران ستاد
جهان گشت پرسبزه وچارپاي
در
و دشت گل بود و بام سراي
هرآنکس که از دانش آگاه بود
ز گويندگان بر
در
شاه بود
کسي کو کند
در
زن کس نگاه
چوخصمش بيايد به درگاه شاه
اگر
در
زمانه کسي بي گزند
به تندي شود جان او دردمند
چنان چون تن وجان که يارند وجفت
تنومند پيدا و جان
در
نهفت
بپرسيد ازو شهريار جهان
از آگاهي نيک و بد
در
نهان
که داني که بي نام وآرايشست
که او از
در
مهر و بخشايشست
به گيتي ز نيکي چه چيزست گفت
که هم آشکارست و هم
در
نهفت
دگر آنک بيدار داري روان
بکوشي تو
در
کارها تا توان
سر بار بگشاد
در
بارگاه
بياورد يک سر همه نزد شاه
چنين داد پاسخ که اي شهريار
همه رسم و راه از
در
کارزار
شکست بزرگ است بر موبدان
به
در
گاه و بر گاه و بر بخردان
ببر
در
گرفتش جهاندار شاه
بپرسيدش از راي وز رنج راه
پس آن نامه راي پيروزبخت
بياورد و بنهاد
در
پيش تخت
بدو شادمان زيردستان اوي
چه شهري چه از
در
پرستان اوي
همان تاج جمهور بر سر نهاد
بداد و ببخشش
در
اندر گشاد
خردمند گويد که
در
يک سراي
چوفرمان دوگردد نماند به جاي
برآمد خروش از
در
هر دو شاه
يکي را نبود اندر آن شهر راه
صفحه قبل
1
...
2007
2008
2009
2010
2011
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن