نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
مر او را سبک شاه
در
برگرفت
ز هيتال و چين دست بر سر گرفت
چر فرمان او گشت
در
شهر فاش
به خوبي بپرداخت گاه از بلاش
هرآنگه که دانا بود پرشتاب
چه دانش مر او را چه
در
سر شراب
چنان هم که بايد دل لشکري
همه
در
نکوهش کند کهتري
که جز سوفزا دشمن اندر جهان
ورا نيست
در
آشکار و نهان
بدو گفت زين تاج بي بهره ام
ببي بهره ئي
در
جهان شهره ام
ازين داد و بيداد
در
گردنم
به فرجام روزي بپيچد تنم
بدانگه کجا شاه
در
بند بود
به يزدان مرا سخت سوگند بود
همه لشکر و زيردستان ما
ز دهقان وز
در
پرستان ما
چو کردند عهد آن دو گردن فراز
در
گنج زر و درم کرد باز
پسرزاد جفت تو
در
شب يکي
که از ماه پيدا نبود اندکي
بياريم جاماسب ده ساله را
که با
در
همتا کند ژاله را
پياده همه پيش او
در
دوان
برفتند پر خاک تيره روان
ز خشکي خورش تنگ شد
در
جهان
ميان کهان و ميان مهان
مهان جهان بر
در
کيقباد
همي هر کسي آب و نان کرد ياد
قباد سراينده گفتش بگوي
به من تازه کن
در
سخن آبروي
چو مزدک ز
در
آن گره را بديد
ز درگه سوي شاه ايران دويد
بدرگاه او شد به انبوه گفت
که جايي که گندم بود
در
نهفت
دهدي آن بتاراج
در
کوي و شهر
بدان تا يکايک بيابيد بهر
چو بشنيد
در
دين او شد قباد
ز گيتي به گفتار او بود شاد
فراوان ز گيتي سران بردرند
فرود آوري گر ز
در
بگذرند
ازين پنج ما را زن و خواستست
که دين بهي
در
جهان کاستست
بمن ده ورا و آنک
در
دين اوست
مبادا يکي را به تن مغز و پوست
چو مردم سراسر بود
در
جهان
نباشند پيدا کهان و مهان
ز دين آوران اين سخن کس نگفت
تو ديوانگي داشتي
در
نهفت
صفحه قبل
1
...
2002
2003
2004
2005
2006
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن