نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
در
بار بگشاد سالار بار
نشست از بر تخت خود شهريار
جهان از بدانديش
در
بيم بود
دل نيک مردان به دو نيم بود
همه پاک
در
گردن پادشاست
که پيدا شود زو همه کژ و راست
وگر
در
گذشته ز شب چند پاس
بدزدد ز درويش دزدي پلاس
مريزيد هم خون گاوان ورز
که ننگست
در
گاو کشتن به مرز
ز هندوستان تا
در
مرز چين
ز دزدان پرآشوب دارد زمين
رهاند خرد مرد را از بلا
مبادا کسي
در
بلا مبتلا
بداند تن خويش را
در
نهان
به چشم خرد جست راز جهان
تو اندازه خود نداني همي
روان را به خون
در
نشاني همي
برآورده يي بود سر
در
هوا
بدربر فراوان سليح و نوا
هزار ار به هندي زني
در
هزار
بود کس که خواند مرا شهريار
همه زاد بر زاد خويش منند
که
در
هند بر پاي پيش منند
که
در
بيشه شيران به هنگام جنگ
ز آورد ايشان بخايد دو چنگ
چو
در
پيش شنگل نهادند خوان
يکي را بفرمود کو را بخوان
چو گويي دهد او تن اندر فريب
گر از گفت من
در
دل آرد نهيب
تو گويي مر او را نکوتر بود
تو آن گوي با وي که
در
خور بود
به فرجام گفت اي سخن گوي مرد
مرا
در
دو کشور مکن روي زرد
که جاويد
در
کشور هندوان
بود زنده نام تو تا جاودان
بدو گفت شنگل که چندين بلاست
بدين بوم ما
در
يکي اژدهاست
به دستوري شاه
در
بر گرفت
به قنوج شد يار ديگر گرفت
ز بهرام دارم به بخشش سپاس
نيايش کنم روز و شب
در
سه پاس
يکي راز خواهم همي با تو گفت
چنان کن که ماند سخن
در
نهفت
بدان جاي نخچير گوران بود
به قنوج
در
عود سوزان بود
گرين راز
در
هند پيدا شود
ز خون خاک ايران چو دريا شود
برانگيخت کشتي و زورق بساخت
به زورق سپينود را
در
نشاخت
صفحه قبل
1
...
2000
2001
2002
2003
2004
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن