167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

منطق الطير عطار

  • آتش عشق آب کار او ببرد
    زلف ترسا روزگار او ببرد
  • برنيامد با خود و رسوا شد او
    مي نترسيد از کسي، ترسا شد او
  • از برش عمدا نمي بايست شد
    جمله را ترسا همي بايست شد
  • چون درآمد دختر ترسا ز خواب
    نور مي داد از دلش چون آفتاب
  • اسرار نامه عطار

  • يکي بر روي آن دريا برون شد
    گهي مؤمن گهي ترسا برون شد
  • الهي نامه عطار

  • يکي ترسا مسلمان گشت و پيروز
    بمي خوردن شد آن جاهل دگر روز
  • بدل مي گفت کاي مشغول بازي
    چو ترسا دوستي آمد مجازي
  • يکي ترسا ميان بسته بزنار
    به پيش با يزيد آمد ز بازار
  • که اي مؤمن اگر خواهي همه چيز
    بدل کن تا کند ترسا بدل نيز
  • خسرو نامه عطار

  • بصدق آمد جهان جان مطيعش
    که ترسا بود و روح الله شفيعش
  • لسان الغيب عطار

  • ز مشرق تا بمغرب برو فاجر
    ز ترسا و يهود و گبر و کافر
  • مظهر العجايب عطار

  • داد از نان شه او را لقمه اي
    ساخت ترسا هم از آن نان طعمه اي
  • خود ز دست شيخ ترسا آن گرفت
    خورد آن نان و از آن نان جان گرفت
  • گه يکي را زاهد و ترسا کني
    گه يکي را عارف و رعنا کني
  • جوهر الذات عطار

  • بت تو صورت تو گشته ترسا
    درون دير صورت راهب آسا
  • مرا رحمت فزونست اندر اينجا
    فشانم بر جهود و گبر و ترسا
  • يکي بين گبر و ترسا و مسلمان
    که بنمودست از خود جمله جانان
  • مجموعه آثار عطار

  • اگر بشناسي او را اي برادر
    چه مي پرسي ز ترسا و ز کافر
  • ز مشرق تا بمغرب بر و فاجر
    ز ترسا و يهود و گبر و کافر
  • ديوان عراقي

  • ترسا به چه اي رعنا، از منطق روح افزا
    صد معجزه عيسي بنموده به برهاني
  • ديوان فروغي بسطامي

  • دوش از وجد فروغي به کليسا مي گفت
    که مرا جلوه ترسابچه اي ترسا داشت
  • مخوان دور فلک را دور ترسا
    که دوران تا به دوران فرق دارد
  • ديوان قاآني

  • به تو کج رود هرکه چون خط ترسا
    بسوزاد قلبش چو قنديل راهب
  • آفت يک روم ترسا از دو پرچين سلسله
    غارت يک دير راهب از دو مشکين طيلسان
  • ور از دو ساق غلمان نايد قلم به دست
    از ساعدين آن بت ترسا بياوريد