نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
کشکول شيخ بهايي
شافعي
در
فقه حديث، ابوعبيده
در
غريب، علي بن مديني
در
علل حديث، ...
حريري
در
مقامات، بديع الزمان همداني
در
حفظ، ابونواس
در
مطايبه و ...
چو خواهي صد قبا
در
شادکامي
بدر پيراهني
در
نيکنامي
شنيدم که
در
تنگنائي شتر
بيفتاد و بشکست صندوق
در
به نور مخلصان
در
روسفيدي
به صبر مفلسان
در
نااميدي
ديوان صائب
در
شکستن بود حلاوت دل
شهد
در
کسر شان زنبورست
در
ديده پاک، پرتو حسن
در
خانه کعبه ماهتاب است
در
جيب صدف گوهرشهوارنماند
در
دامن مريم دل عيسي ننشيند
در
دل خرسند آه سردنباشد
بادخزان
در
بهشت راه ندارد
چرا باشم گران
در
چشم مردم؟
شلاين نيستم
در
آشنايي
ديوان عبيد زاکاني
فريدون حشمتي
در
تاج بخشي
سکندر رقعتي
در
کامراني
عشاقنامه عبيد زاکاني
دلم
در
آتش سوزان فکندي
مرا
در
غصه هجران فکندي
بمردم نازنينا
در
فراقت
به جان آمد دلم
در
اشتياقت
ديوان عطار
همان آتش که
در
حلاج افتاد
همان
در
روزگارم اوفتادست
در
کار عقوبت تو عطار
چون ممتحني
در
امتحان است
آنکه سزاوار
در
گلخن است
در
حرم شاه سزاوار نيست
حديث عشق
در
دفتر نگنجد
حساب عشق
در
محشر نگنجد
نرسد آفتاب
در
گردت
گرچه صد قرن گرد
در
گردد
در
پاي فتادم از تحير
در
دست تحيرم به مگذار
در
باز به عشق هرچه داري
در
صف مقامران جانباز
بسي
در
گفتگوي دوست بوديم
بسي
در
جستجويش ره بريديم
در
مصطبه عور پاکبازيم
در
ميکده رند درد خواريم
چون سايه
در
آفتاب روشن
در
پيش خود ايستاده باشيم
در
ملا تحقيق کردن آشکار
در
خلا دين مزور داشتن
گر هيچ
در
امتحان کشيدت
مردانه
در
امتحان فرو شو
عطار
در
آتش فراقش
تن
در
غم و اضطراب داده
علم
در
وصف لبش لايعملي
عقل
در
شرح رخش لايعقلي
دهن اوست
در
همه عالم
عالمي قند
در
نمکداني
زماني
در
تماشاي خيالي
زماني
در
تمناي جنوبي
دل بر
در
انتظار يابي
جان
در
ره اضطراب بيني
بوينيدم بسوزيدم
در
آتش
که زير خرقه
در
زنار دارم
در
نور جبينش حج اکبر
در
نقش نگينش اسم اعظم
منطق الطير عطار
يوسفي گم کرده ام
در
چاهسار
بازيابم آخرش
در
روزگار
يوسف توفيق
در
چاه اوفتاد
عقبه دشوار
در
راه اوفتاد
گاه نفسم
در
خرابات افکند
گاه جانم
در
مناجات افکند
استخواني چند
در
هم ساخته
مغز او
در
استخوان بگداخته
هر زماني ميهماني
در
رسد
کارواني امتحاني
در
رسد
گر کسي
در
پيش بشرش يافتي
در
ملامت کردنش بشتافتي
راه را انجام
در
ناکاميست
نان نيک مرد
در
بدناميست
هرکه کردي
در
زنخدانش نگاه
اوفتادي سرنگون
در
قعر چاه
زاري او
در
مناجاتش بگفت
در
ميان سجده حاجاتش بگفت
در
دري تنگم گرفتارآمده
روي
در
ديوار پندار آمده
اسرار نامه عطار
منم
در
نور حق پروانه کردار
تويي
در
پرطاووسي گرفتار
هزاران جام
در
زهر اوفتاده
در
آشاميده و ابرو گشاده
کمال عارفان
در
نيستي هست
کمال عاشقان
در
نيستي مست
بلوغ اينجاست
در
عقبي طهورش
دلت آنجاست
در
فردوس نورش
زشوقت
در
کفن خفتم بنازم
زشوقت
در
قيامت سر فرازم
زماني اشک ريزم
در
مناجات
زماني درد نوشم
در
خرابات
زبيم مرگ
در
زنداني فاني
بمردم
در
ميان زندگاني
الهي نامه عطار
يکي
در
استقامت ايستادن
دوم چون تير
در
سير اوفتادن
ميان سنگ
در
گوهر شنيدم
ولي سنگي بگوهر
در
نديدم
مرا
در
کلبه احزان نشاندي
جهاني آتشم
در
جان فشاندي
ولي اول نبي را
در
هدايت
بتابند آفتابي
در
عنايت
در
آنجا مدتي بنشست
در
کار
رياضتها بجا آورد بسيار
در
آمد واسطي را انتباهي
بديوانه ستان
در
شد پگاهي
بماني
در
عقوبت جاودانه
کست فرياد نرسد
در
زمانه
زماني
در
تمناي محالي
زماني
در
جوال صد خيالي
کمالي بود
در
معني تمامش
بهانه آمده
در
ره غلامش
صفات خود
در
آنجا رهنموني
نديدت هيچکس ظاهر
در
اينجا
نمانم من
در
آخر هم توماني
در
نعت پيغمبر
هيلاج نامه عطار
خدائي ميکني
در
سر اسرار
حقيقت زاده
در
عين اسرار
ندارد صورت جانان
در
اينجا
وليکن صورت پنهان
در
اينجا
جنيدا
در
شريعت بين حقيقت
حقيقت
در
طبيعت بد شريعت
تمامت عارفان
در
گفت و گويش
تمامت عارفان
در
جستجويش
اباتست اينزمان
در
کوي عالم
رسانيده ترا
در
سوي عالم
دم پاکان زدم
در
آشنائي
در
اينجا يافتم ديد خدائي
فنا باقيست کلي
در
بقايش
بقا بينند آنگه
در
بقايش
اگر
در
بندگي آري سجودم
بمعني
در
درونت بود بودم
حقيقت اينچنين دان
در
شريعت
شريعت متصل دان
در
طريقت
نيم ديوانه اما
در
جنونم
در
اين اسرارها کل ذوفنونم
حقيقت ميکنم
در
عين هستي
اناالحق ميزنم
در
عين مستي
جمالش
در
پس پرده نهانست
بجز واصل
در
اينمعني ندانست
بمنزل
در
رسيده اينزمانم
رخ شه ديده
در
عين العيانم
جهاني عاشقان
در
جستجويت
فتاده
در
پي اين گفتگويت
جهاني
در
جهاني گفت و گويند
ترا اينجايگه
در
جستجويند
هر آيينه عياني
در
نمودم
درين روي جهاني
در
نمودم
وگرنه ميکنم مستي
در
اينجا
حقيقت ميکنم هستي
در
اينجا
وگرنه ميکنم مستي
در
اينجا
حقيقت ميکنم مستي
در
اينجا
در
اينمنزل همه مردان فنايند
اگرچه
در
فنا اينجا بقايند
زماني مست عشقي
در
خرابات
زماني مست شوقي
در
مناجات
زوالت نيست اما
در
زوالي
وصالت نيست اما
در
وصالي
ندارم طاقتي
در
پايداري
دمي
در
صبر يکدم بيقراري
در
معني گشاده است ار بداني
بود
در
آخرت صاحبقراني
هر آنسالک که اينجا رهنمايد
در
آخر
در
برويش برگشايد
اميد جملگي
در
حضرت تست
وصال سالکان
در
قربت تست
خدايم
در
حقيقت پايدارم
ترا من داشته
در
پايدارم
اناالحق ميزنم
در
من رآني
درون جمله رازم
در
نهاني
بلاي جان کشيدستم
در
اينجا
زدل غوغا بديدستم
در
اينجا
نمودي مينمودم
در
درونش
در
اينجا گاه کردم رهنمونش
يقين صرف دارد
در
معاني
که بيچونست
در
صاحبقراني
اناالحق
در
زبانم اوست جمله
در
اسرار اينجا اوست جمله
همه مردان بلاکش
در
فراقند
ببوي وصل او
در
اشتياقند
جهاني
در
غم جانها بداده
جهاني
در
پي شادي فتاده
جنيدا ميزنم دم
در
حقيقت
نمودت مي نيابم
در
شريعت
تو معبودي يقين
در
آفرينش
تمامت داده
در
عين بينش
يهودان
در
کنشت خويش جويند
مسلمان
در
درون کعبه جويند
از آن
در
عشق اينجا پيشوايم
نمايد
در
اناالحق رهنمايم
خلايق جمله
در
گفتار ماندند
همه
در
پرده پندار ماندند
دمي
در
بود او کردم قراري
باستادم
در
اينجا برکناري
صدف بشکسته
در
عين دريا
فکندم
در
ميان بحر غوغا
صفحه قبل
1
...
18
19
20
21
22
...
1680
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن