نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان هاتف اصفهاني
در
کليسا به دلبري
ترسا
گفتم: اي جان به دام تو
در
بند
ديوان ابوسعيد ابوالخير
رفتم به کليسياي
ترسا
و يهود
ديدم همه با ياد تو
در
گفت و شنود
ديوان امير خسرو
خسرو، پس ازين مذهب خورشيد پرستي
مؤمن شده
در
قبله
ترسا
نتوان رفت
ديوان اوحدي مراغي
ترسا
گر آن دو زلف چو زنار بنگرد
در
حال همچو عود بسوزد صليب را
گردي ز عشق انگيخته، بر گبر و
ترسا
بيخته
خون مسلمان ريخته
در
پاي ديوار شما
ديوان بيدل دهلوي
کلک معني
در
سواد مدعا بي لغزش است
گر بصورت چون خط
ترسا
چليپا رفته ايم
ديوان خاقاني
چون موي خوک
در
زن
ترسا
بود چرا
تار رداي روح به درزن درآورم
گفتم پسندد داورم کز فيض عقلي بگذرم
حيض عروس رز خورم،
در
حوض
ترسا
داشته
ترسا
صنمي کز پي هر غم خواري
بر هر
در
ديري زده دارد داري
ديوان سنايي
وآن گه ي باشد سزاي آتش
ترسا
درخت
کآبرويش رفته باشد
در
ميان شاخسار
حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي
گاه بار جهود و گه
ترسا
مي کشد
در
عنا و رنج و بلا
گزيده غزليات شهريار
به کليسا روي و مسجديانت
در
پي
چه خيالي مگر اي دختر
ترسا
داري
ديوان عطار
با دل گفتم اي دل زنهار مشو
ترسا
در
حال دل خسته بشکست امان من
منطق الطير عطار
دختري
ترسا
و روحاني صفت
در
ره روح الله اش صد معرفت
ديد از آن پس دختر
ترسا
به خواب
کاوفتادي
در
کنارش آفتاب
جوهر الذات عطار
حقيقت پير ما
ترسا
شد از دين
که اندر دير شد
در
عشق سر بين
حقيقت پير ما
ترسا
شد از جان
در
او بت روي بنمودست پنهان
مجموعه آثار عطار
نماند
در
جهان
ترسا
و کافر
کند علم حقيقت جمله ظاهر
ديوان فروغي بسطامي
مستانه کاش
در
حرم و دير بگذري
تا قبله گاه مؤمن و
ترسا
کنم تو را
آسوده از تو
در
حرم و دير کس نماند
کآسودگي ز مؤمن و
ترسا
گرفته اي
مثنوي معنوي
صد هزاران مرد
ترسا
سوي او
اندک اندک جمع شد
در
کوي او
آن جهود و مؤمن و
ترسا
مگر
همرهي کردند با هم
در
سفر
ديوان شمس
در
محنت عشق او، درجست دوصد راحت
زين محنت خوش ترسان کي باشد جز
ترسا
؟!
ديوان ناصر خسرو
چو
در
قرطه تو را خود جاي غزو است
نبايد شد به
ترسا
و روبهند
خسرو و شيرين نظامي
تو
در
بردار و دريا را رها کن
چراغ از قبله
ترسا
جدا کن
هفت اورنگ جامي
کرده
در
خدمت مغان هر دم
قد چو عودالصليب
ترسا
خم
ديوان هاتف اصفهاني
خوانند تو را مؤمن و
ترسا
شب و روز
در
مسجد اسلام و کليساي فرنگ
ديوان عرفي شيرازي
من راهب ديري که ببازيچه ملايک
جوبند رهي
در
دل
ترسا
بچگانش
ديوان حافظ
سر تا قدم وجود
حافظ
در
عشق نهال حيرت آمد
شاهنامه فردوسي
اگر
بچه
شير ناخورده شير
بپوشد کسي
در
ميان حرير
حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي
پس اگر والعياذبالله باز
بچه
در
سقف کس کند پرواز
ديوان عطار
عمرم گذشت
در
بچه
طبعي و من هنوز
از حرص و آز چون
بچه
نا رسيده ام
ديوان شمس
بي جا شو
در
وحدت
در
عين فنا جا کن
هر سر که دوي دارد
در
گردن
ترسا
کن
کشکول شيخ بهايي
از
حافظ
:
از
حافظ
:
حافظ
راست:
حافظ
راست:
حافظ
راست:
حافظ
راست:
حافظ
راست:
از
حافظ
:
حافظ
راست:
حافظ
راست:
حافظ
راست:
حافظ
راست:
حافظ
راست:
حافظ
راست:
از
حافظ
:
ديوان سنايي
ترا يزدان همي گويد که
در
دنيا مخور باده
ترا
ترسا
همي گويد که
در
صفرا مخور خلوا
کشکول شيخ بهايي
ترا ايزد همي گويد که
در
دنيا مخور باده
ترا
ترسا
همي گويد که
در
صفرا مخور حلوا
صفحه قبل
1
2
3
4
5
6
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن