نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
ز
در
پرده برداشت سالار بار
نشست از بر تخت زر شهريار
همه بندگانيم
در
پيش شاه
چه کرديم و بر ما چرا بست راه
نه
در
کشوري دشمن آمد پديد
که تيمار آن بد ببايد کشيد
ز من نيکوي گر پذيرفت و زشت
نشستن مرا جاي ده
در
بهشت
چنان ديد
در
خواب کو را بگوش
نهفته بگفتي خجسته سروش
ازين هفته تا آن
در
بارگاه
گشايند و پوييم و يابيم راه
هم آنگه ز
در
پرده برداشتند
بر اندازه شان شاد بگذاشتند
بدان تا بپرسم ز شاه جهان
ز چيزي که دارد همي
در
نهان
برد مر مرا زين سپنجي سراي
بود
در
همه نيکوي رهنماي
که ما هم برآنيم کين پير گفت
نبايد
در
راستي را نهفت
ازان بد کز ايران نديدم سوار
نه اسپ افگني از
در
کارزار
هر آن کس که
در
پيش من برد رنج
ببخشم بدو هرچ خواهد ز گنج
بدو گفت بنگر بکار جهان
چه
در
آشکار و چه اندر نهان
بر ايشان
در
گنج بسته مدار
ببخش و بترس از بد روزگار
دگر گنج کش خواندندي عروس
که آگند کاوس
در
شهر طوس
سليح تنش هرچ
در
گنج بود
که او را بدان خواسته رنج بود
همي هر کسي
در
شگفتي بماند
که لهراسب را شاه بايست خواند
نجوييم کس نام
در
کارزار
چو لهراسب را کي کند شهريار
يلان را همه پاک
در
بر گرفت
بزاري خروشيدن اندر گرفت
کز ايدر بايوان خراميد زود
مداريد
در
دل مرا جز درود
زماني تپيدند
در
زير برف
يکي چاه شد کنده هر جاي ژرف
ز فرزند و خويشان وز دوستان
و زآن شاه چون سرو
در
بوستان
جهان را چنين است آيين و دين
نماندست همواره
در
به گزين
چنان بد که
در
پارس يک روز تخت
نهادند زير گل افشان درخت
چنين داد پاسخ که
در
هندوان
مرا شاد دارند و روشن روان
صفحه قبل
1
...
1975
1976
1977
1978
1979
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن